تحلیلی بر فیلمهای فریدون جیرانی
تحلیلی بر فیلمهای فریدون جیرانی
فریدون جیرانی جزو فیلمسازهای شاخص سینمای بدنه است. فیلمسازانی که میکوشند آثاری بسازند که با حفظ ظرافتها و ارزشهای سینمایی، انبوه مخاطبان را به سینما جذب کنند؛ فیلمهایی که با مقتضیات و مناسبات حاکم بر سینمای بدنه ساخته میشوند.
نگاه حرفهای به سینما عاملی است تا به فیلمهای کارگردانهایی چون فریدون جیرانی یا فیلمسازانی که مثل او میاندیشند، کمتر به شکلی جدی پرداخته شود. نمایش عمومی “سالاد فصل” بهانهای است برای پرداختن به یکی از ویژگیهای مشترک آثار جیرانی. زنان معمولا شخصیتهای اصلی درامهای جیرانی هستند؛ آنان در فضایی پر از سوء تفاهم و حادثه تلاش میکنند تا به آرامش و سعادت برسند.
جیرانی علاقهمند به درامهای روان شناختی و پرتعلیق است. او مایل است روایتگر داستان آدمهایی باشد که دغدغههای درونی دارند و التهاب و اضطراب درونشان تأثیر زیادی روی واکنشهای بیرونیشان دارد. در فیلم “قرمز” ناصر (محمدرضا فروتن) یک شخصیت ویژه است. مردی شکاک که تعادل روانی ندارد، از یک سو به شدت دلبسته همسرش است و از سویی دیگر به دلیل ذهنیت نادرست درباره او، حسادت میکند، بهانه میگیرد و… .
ناصر، محصول تربیتی مردسالار و مستبدانه معرفی میشود؛ باورهای غلط او ریشه در سنتها دارد. سنتهایی که زن را تنها در حصار خانه میپسندد و هرگونه فعالیت اجتماعی برای او را نادرست میداند، اما هستی مشرقی (هدیه تهرانی) نقطه مقابل مرد است. زنی تحصیلکرده و مستقل که ظلم مرد را بر نمیتابد. هستی کاملاً نقطه مقابل زنان دیروز است که کتک میخوردند و آزار میدیدند. اما تأمین نیازهای اقتصادیشان باعث میشد توهین و تحقیر مرد را تحمل کنند. چهره سرد هدیه تهرانی به باورپذیر شدن کاراکتر هستی کمک زیادی کرده، وقتی قرار است با تصویر تازهای از زن روبرو شویم، نمیتوانیم او را در قالب قدیمی و تکراری ببینیم. هستی البته قربانی میشود و برای او، آینده روشن نیست. زن در یک جامعه در حال گذار، برای رسیدن به حقوق خود راه سختی در پیش دارد.
در “آب و آتش” برای اولین بار در سینمای پس از انقلاب، به شخصیت زن خیابانی پرداخته شده است. تصویری که جیرانی در این فیلم از زنان خیابانی ارائه میدهد، کاملا متفاوت و تازه است. او که خوب میدانسته به دنبال ترسیم سیمای یک قربانی از مریم شکوهی است، به درستی در مرحله انتخاب بازیگر به سراغ لیلا حاتمی رفت. بازیگری که صورت معصومش مکمل ویژگیهای نقش بود. مریم دچار دوگانگی شخصیت است. از یک طرف، مانند کودکی معصوم و قربانی به نظر میرسد و از سوی دیگر سبکسر و لاابالی است. اما نگاه نویسندگان و کارگردانها به این قشر که معلول مناسبات اجتماعی هستند، سطحی بود. جیرانی، اما در “آب و آتش” به مریم شکوهی نزدیک میشود. پوسته ظاهری شخصیت او را کنار میزند و به درون زخم خوردهاش میپردازد. جیرانی با نگاهی کاملا اخلاقی به تصویری متفاوت از انبوه زنان خیابانی فیلمهای قبل از انقلاب میرسد. در این فیلم هم، زن به رستگاری و آرامش نمیرسد و قربانی میشود. تلاش او برای رسیدن به استقلال مثل هستی مشرقی، نافرجام و مرگبار است.
سیمین درخشان (فریماه فرجامی) مادر مریم تصویر دیگری از مریم است. زنی فنا شده که در گذشته رویاییاش زندگی میکند.
جیرانی در “شام آخر” قصه عشقی غیرمتعارف را روایت میکند. عشق پسری جوان به زنی میانسال؛ این داستان، البته در لایههای زیرین خود، مسأله تقابل سنت و مدرنیسم را مطرح و از قوانین مردسالارانه انتقاد میکند. میهن مشرقی (کتایون ریاحی) مثل هستی مشرقی (قرمز) اسیر مردی شکاک است. مردی که حقوق فردی و اجتماعی همسرش را نادیده میگیرد؛ جیرانی در “شام آخر” یک مثلث عشقی جذاب طرح کرده؛ یک ضلع از این مثلث دختر جوان میهن است. دختری که نمیتواند زندگی جدید مادرش را درک کند.
میهن هم مثل دیگر زنان آثار جیرانی قربانی است. او به دلیل عشق زمینی محکوم به مرگ میشود! همسر و دخترش او را متعلق به خود میدانند و هویت میهن را به عنوان یک انسان، نادیده میگیرند. سرنوشت میهن تراژیک است. او را نه اجتماع درک میکند، نه همسر و نه حتی دخترش.
در “صورتی” جیرانی مشکلات یک زوج را در قالب کمدی رومانتیک مطرح میکند. او با نگاهی طنزآمیز به ورود یک زن به زندگی زوج قصهاش نگاه میکند. در مقطعی که “صورتی” ساخته شد، فیلمسازان سینمای ایران توجه زیادی به موضوع زن دوم نشان میدادند و این مسأله برای تماشاگران هم جذاب بود. اما جیرانی، تصویر دیگری از زن دوم ارایه میدهد. لیلا مشرقی (فقیهه سلطانی) وارد زندگی شهرام شکیبا(رامبد جوان) و سحر (میترا حجار) میشود. اما زن، قصد نابود کردن زندگی مشترک آنان را ندارد و در نهایت اوست که به نفع سحر کنار میرود.
قهرمان مورد علاقه جیرانی که این بار هم یکی از مشرقیهاست، در پایان فیلم به دلیل فضای شاد و کمیک “صورتی” به سبک دیگر قهرمانهای جیرانی کشته نمیشود، اما عشق را از دست میدهد و زندگی تازهای را شروع میکند. لیلا مشرقی خود خواسته سهمش از عشق را به سحر، امیرحسین و شهرام واگذار میکند.
در “سالاد فصل” با دو زن روبروییم که هر دو برای رسیدن به زندگی بهتر و رفاه بیشتر تلاش میکنند به حمید دوستدار (محمدرضا شریفی نیا) نزدیک شوند. لیلا سازگار (لیلا حاتمی) دختری است از طبقه فرودست که رؤیای رسیدن به زندگی مجلل را دارد. او به عشق عادل مشرقی (خسرو شکیبایی) که مردی هم طبقه او است، پاسخ رد میدهد تا زندگی بهتری را در محلات شمال شهر و در کنار حمید بگذراند. لیلا سازگار تصویری امروزی از دختری جنوب شهری است. دختری که نمیخواهد با فلاکت روزگار بگذراند، اما به بازی گرفته میشود و زندگیاش را میبازد. زن روان پریش (مهناز افشار) هم مانند لیلا میخواهد جهش طبقاتی داشته باشد و به واسطه حمید زندگی بهتری را تجربه کند. او هم در گرداب خواستههایش غرق میشود.
فریدون جیرانی در فیلمهایش تصویری از زن معاصر ایرانی ارایه میدهد و معضلات و مشکلات زندگی او را به تصویر میکشد. در اواخر دهه ٧٠ و در شرایطی که سینمای ایران مضامین تازهای را تجربه میکرد و نقش زنان در فیلمها پررنگتر میشد، جیرانی با “قرمز” کاراکتر تازهای را به سینما آورد. او در فیلمهایش به اجحاف و بیعدالتی که سنت و قوانین نادرست نسبت به زن اعمال میکنند، انتقاد میکند و زنان را اولین قربانیهای شرایط نابرابر اجتماعی میداند.
۲۵ مرداد ۱۳۸۴
به نقل از: ایسنا
محصولات و تولیدات آموزشی آنلاین و مجازی:
اینجاست شروع آینده شغلی شما:
برچسب تولیدات و محصولات آموزشی:
مشاورۀ رایگان:
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
تحلیل کوتاه: دوازده مرد خشمگین 1 و 2
رتبه: 8 دوازده مرد خشمگین 1957 12 Angry Men امتیاز: 8.9 به روایت مجید سیفالعلمایی
ده فیلم احساسی برتر تاریخ سینما
ده فیلم احساسی برتر تاریخ سینما
قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم احساسی برتر سینما آشنا کنیم که به بهترین شکل ممکن تراژدی و کمدی را با با هم ترکیب کرده اند.
در خانه بمانیم
پیشنهاد، مشاوره و دریافت فیلم را از دست ندهید
فیلمسازان بزرگ
زبان سینما به زبان ساده
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.