موفقترین موسیقیدان سینمایی – میکلوش روژا
میکلوش روژا، آهنگساز مجار، شهرت خود را بیش از هر چیز به موسیقی متن فیلمهای هالیوود و انگلیسی مدیون است. او همچنین سازندهی قطعات بسیاری از موسیقیهای مجلسی، کنسرتو و قطعات ارکسترال برای اجرا در سالنهای موسیقی است.
موسیقی روژا به سبک پست- رمانتیکی است که تحتتأثیر بسیار ملودیهای فولکلور کشورش- مجارستان و تأثیرات جزیی از دو غول موسیقی قرن بیستم مجارستان، بلا بارتوک و زولتان کودای است.
روژا (روشا) فرزند یک خانوادهی ثروتمند اهل بوداپست بود. پدرش کارخانهدار و ملاک و مادرش زنی هنرمند و عاشق موسیقی بود. او طی تابستانهایی که در املاک پدرش میگذراند با طبقهی دهقان و رعایای روستاهای اطراف آشنا شد،تا جایی که میتوانست موسیقی فولکلوریک آنها را بهخاطر بسپارد. میکلوش کوچک در سن ۵ سالگی نواختن ویولن را آغاز کرد و بعد به آموختن ویولا و پیانو پرداخت. در سن هفتسالگی برای اولینبار به روی صحنه رفت و برای عموم به نواختن پرداخت. او در دوران دبیرستان عضو مهم انجمن فرانتس لیست، پیانیست و آهنگساز بااستعداد مجار بود، اما بهخاطر ایراد دو سخنرانی در دفاع از بارتوک و کودای که در آنزمان مدرنیستهای بسیار جنجالی بهشمار میآمدند، بهعنوان دانشآموزی شورشی شناخته میشد.
در سال ۱۹۲۵ او بهخاطر دلخوشی پدرش، در رشتهی شیمی دانشگاه لایپزیک ثبتنام کرد اما پس از اتمام سال اول، تغییر رشته داد و به تحصیل موسیقی پرداخت. روژا پس از فارغالتحصیلی در ۱۹۲۹ بهعنوان دستیار برای گربنر کار میکرد و سپس در ۱۹۳۱ به پاریس نقل مکان کرد. سرناد روژا در بوداپست تحت رهبری ارنست فون دونا اجرا شد. جالب آنکه ریچارد اشتراوس آهنگساز آلمانی با شنیدن این اثر روژا را به شدت تشویق کرد تا به آهنگسازی ادامه دهد.
دهه ۳۰ و موسیقی متن فیلم
روژا در اواسط دههی ۳۰، زمانی که دوستش آرتور هونگر موسیقی متن یک فیلم را ساخت، این شاخه از آهنگسازی را کشف کرد.
با دیدن نتیجهی چشمگیر کار هونگر، روژا به مطالعهی فیلمها و نقش موسیقی در قدرت بخشیدن به آنها پرداخت. در ۱۹۳۷ از او دعوت شد تا موسیقی فیلم جاسوسی- عشقی را بسازد. این فیلم که مارلین دیتریش ستارهی آن بود، یک موفقیت بینالمللی بود و مدت کوتاهی پس از پخش آن، از روژا دعوت شد تا به گروه تولید کمپانی Londin Films بپیوندد. این کمپانی که توسط فیلمساز مجار الکساندر کوردا به وجود آمده بود، در طی سهسال آثار کلاسیکی چون چهارپر و دزد بغداد را تولید کرد. موسیقی فیلمهای ” طلسم شده ” و ” زندگی دوگانه ” برای روژا جایزهی اسکار را بهدنبال داشت. پس از آن روژا به گروه تولید متروگلدوین مایر پیوست و برای ۱۵ سال با آنها همکاری کرد. حاصل این همکاری موسیقی فیلمهایی چون بنهور که اسکار سوم او را به ارمغان آورد، السید، آیوانهو، بس جوان و بسیاری از آثار مشهور MGM است. در این دوران او کار نوشتن موسیقی برای کنسرت را فراموش نکرد و قطعاتی چون لالایی و مادریگال برای بهار، قطفهای برای پیانو سولو بهنام Everything Tgere Is a Season motet To, Kaleidoscope و اولین کوارتت زهی خود را بهوجود آورد. قرارداد روژا با استودیو طوری بود که تابستانها برای کار شخصی خود از نظر اقتصادی مستقل عمل میکرد.
در ۱۹۵۳ یاشاهیفتز (ملقب به ویولننواز قرن) با دیدن اتودهای روژا برای یک کنسرتو ویولن، ساخت کامل آنرا به روژا سفارش داد. این کنسرتو برای اولینبار در ۱۹۵۶ اجرا شد و همان سال در کمپانی RCA ضبط شد. این اثر به کاری محبوب مبدل شد و بعد در سال ۱۹۶۱ به سفارش مشترک هیفتز و گرگور پیاتیگورسکی نوازندهی چلو، اثرCincertante Sinfonia برای ویولن و چلو ساخته شد.
روژا در میان نسل آهنگسازان فیلم دوران خود، ازجمله موفقترینها بود زیرا توانست تعادلی بین آثار سینمایی (بهطور مثال صحنهای از فیلم آیوانهو با بازی الیزابت تایلور و رابرت تیلور) و کنسرتهای خود بهوجود بیاورد. برخلاف برنارد هرمن، روژا همواره موقعیت خود را بهعنوا ن یک آهنگساز جدی حفظ کرد. گاهی اوقات روژا دو نوع کار خود را درهم ادغام میکرد، در فیلم زندگی خصوصی شرلوک هلمز، ساختهی بیلی وایلدر در سال ۱۹۷۰، روژا علاوه بر ساختن موسیقی متن، در صحنهای از فیلم در حال رهبری کنسرتو ویولن خود دیده میشود.
او طی سالهای ۸۰ همچنان فعال بود و تا آخر این دهه به انتشار آثار جدید خود میپرداخت. بهرغم بالارفتن سن و یک حملهی قلبی تضعیفکنند، که موجب پایان کار حرفهای روژا در اجرا و رهبری شدند، او در دههی نود هم همچنان در تمام جنبههای کار خود فعال بود.
او در ضبط نسخههای جدید آثارش به رهبری جیمز سیدراس همکاری کرد و آثاری مانند Movements Symphony in Three را که در سال ۱۹۳۰ از دور خارج کرده بود را دوبارهنویسی کرد.
میکلوش روژا در جولای ۱۹۹۵ و در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
موسیقی روژا که بیشتر پست- رمانتیک بهشمار میرود تا مدرنیست، ملودیک و آهنگین و گاهی غمانگیز است و آثار او با وجود اینکه ریشهی مجار دارد اما بسیار یادآور موسیقی دوراک Dvorak یاناچک و رسپیگی است و بهرغم سبک پست رمانتیک و گریزهای ناسیونالیستی آثارش، کارهای روژا مشخصات دوران کلاسیک مانند خودداری، مختصر و مفید بودن و انضباط را هم دارا هستند که موجب میشود این آثار برخلاف آثار آهنگسازان هالیوودی مانند برنارد هرمن- تا حد زیادی قابل شنیدن باشند.
آثار او میتواند یادآور خاطرات زندگی در بوداپست سالهای قبل از جنگ جهانی اول باشند، ریتم، هارمونی و ملودیهای موسیقی فولکور مجار را تا اوج موسیقی سمفونیک بالا ببرند و در روی پردهی سینما بیانگر هزاران حس و انگیزی دروی انسانهایی میشوند که طیف وسیعی را- از قاتلان خونسرد فیلم آدمکشها تا مسیح در حال موعظهی بنهور- را در بر میگیرد.
منبع: گفتوگوی هارمونیک
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.