شخصیت پردازی با سردستی
جعبه موسیقی
- حسین عصاران:
شخصیتپردازی با سردستی
- محتویات
۱ معرفی فیلم
۲ مکان
۳ نقد فیلم
۴ سایر
- معرفی فیلم
جعبه موسیقی Music Box
- کارگردان: فرزاد مؤتمن
- تهیهکننده: محمد خزاعی + سیمافیلم و بنیاد سینمایی فارابی
- فیلمنامهنویس: مسعود احمدیان
- فیلمبردار: علی لقمانی
- تدوینگر: نازنین مفخم
- موسیقی: سعید شهرام
- بازیگران: رامبد جوان، شاهرخ فروتنیان، مرتضی احمدی، نیکی کریمی، جمشید گرگین، داریوش اسدزاده
- مدت نمایش: ۱۱۳ دقیقه
- محصول: ۱۳۸۶ ایران
- خلاصه داستان: پسربچهای بر اثر یک اتفاق با فرشتهای آشنا میشود.
مکان
فیلم “جعبه موسیقی” در پنجمین جشنواره فیلم فجر مشهد ۲۰ بهمن ۱۳۸۶ در سالن سینما سیمرغ نمایش داده شد. مطلبی که پیش روی شماست نقد شفاهی فیلم است که توسط “حسین عصاران” بیان شده.
- نقد فیلم
شخصیتپردازی با سردستی
در فیلم “جعبهی موسیقی” در واقع ما داریم با یک اسطورهی ذهنی شوخی میکنیم. با اسطورهی مرگ. یعنی به مرگ عینیت میبخشیم. نمیدانم آیا دوستان پیگیر سینمای ایران هستند؟ این فیلم یک گرتهی بسیار ظریفی بود از فیلم چند سال قبل، “گاهی به آسمان نگاه کن” کار “کمال تبریزی”. یعنی ما کاملا با آن پلان، جاییکه زیر کوه ایستاده بود آشنا بودیم.
من سعی دارم با مقایسهی این دو فیلم باهم به ضعفهای این فیلم بپردازم. چون بهنظر من بیشتر نقاط ضعف بود و من نقاط قوتی در این فیلم ندیدم. ما اینجا داریم با مسئلهی مرگ شوخی میکنیم یعنی پردهای را از روی آن برمیداریم و دنیای دیگری را جلوی مخاطبمان قرار میدهیم. در فیلم “گاهی به آسمان نگاه کن”، شخصیت “ابراهیم”، که “رضا کیانیان” نقش آنرا بازی میکند یک شخصیت بسیار شوخ است و یک شخصیت کاملا فانتزی است و این به چیزی که در ذهن او است عینیت میبخشد. در قسمتهایی از فیلم، “کیانیان” پالتواش را باز میکند و در جیبش چیزهای مختلفی دارد و از جمله دینامیت. از جایی به جایی دیگر میپرد و بهصورت کاملا فانتزی طی طریق میکند. فضای فیلم و فضایی که در ذهن ماست کاملا شاد است و موسیقی آن هم بسیار شاد بود. اما اگر به این فیلم (جعبه موسیقی) نگاه کنید میبینید که فضای بسیار خشکی دارد، بنابراین ذهنیتی که کارگردان داشته شوخی با مرگ، بر کل فیلم سیطره پیدا نکرده است.
آیا آن زیبایی مرگ و دنیای برزخ را با یک باغ نشان دادن میتوانیم برآورده کنیم؟ و آیا اینکه یک شخصیتی برود و برگردد و مادرش هم برود و برگردد و مادرش را ببیند، با این کار توانستهایم فاصلهی این دنیا با آن دنیا را برداریم؟ این در فیلم جریان ندارد. آیا این که شخصیتها یک کمی به آن دنیا فکر میکنند، ریش بگذارند و کراوات نبندند نشانهی تحول است؟ این شخصیتپردازیها بهنظر من سردستیی بود و آن شوخی که باید در کل فیلم جریان میداشت در نیامده بود؟ و همینطور فانتزی بودن هم در این فیلم خوب درنیامده بود.
متأسفانه این یکی از مشکلات ذهنی ماست که در این چند سال استاندارد شده است. اینکه ما به معنا جدا از سینما اهمیت میدهیم و این فیلم بهنظر من برای جشنوارههایی ساخته شده مانند جشنوارههای بیماریهای خاص یا اهدای عضو.
سایر
- ارسال: ۳۱ تیر ماه ۱۳۸۷
- منبع: سایت آگاه فیلم
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.