اقتباس
اقتباس (به انگلیسی: Adaptation) فیلمی محصول شرکت آمریکایی کلمبیا پیکچرز و به کارگردانی اسپایک جونز است که فیلمنامه آن به دست چارلی کافمن و با الهامگرفتن از داستان دزد ارکیده اثر سوزان اورلئان نوشته شدهاست.
این فیلم در زمان اکران خود از استقبال مناسب تماشاگران و منتقدان برخوردار شد و توانست جوایز مهمی را در مراسم اسکار، گولدن گلوب و بفتا از آن خود کند.
کارگردان اسپایک جونز
تهیهکننده جاناتان دمی + وینسنت لندی + ادوارد ساکسون
نویسنده چارلی کافمن + دونالد کافمن براساس داستان دزد ارکیده اثر سوزان اورلئان
بازیگران نیکلاس کیج + مریل استریپ + کریس کوپر + کارا سیمور + تیلدا سوئینتن + برایان کاکس
موسیقی کارتر برول
فیلمبرداری لنس اکورد
تدوین اریک زامبرانن
توزیعکننده کلمبیا پیکچرز
تاریخهای انتشار ۶ دسامبر ۲۰۰۲
مدت زمان ۱۱۴ دقیقه
کشور آمریکا – زبان انگلیسی
هزینهٔ فیلم ۱۹ میلیون دلار
اقتباس
مترجم: زهرا حیدری
“اقتباس” فیلمی است به طور مبهوت کننده ای بی نظیر و سرگرم کننده.
داستانی عجیب در مورد “دزدان گل ارکیده” و فیلمنامه نویسان،در مورد نیویورکی های شیک پوش و تمیز و آدم های منفور و کثیف، در مورد راست و دروغ.
اقتباس فیلمی است که آدم را تا آخر کنجکاو و مشتاق نگه می دارد چرا که معلوم نیست فیلم قرار است بیننده را به کدام سمت و سو بکشاند.
حتی تماشای فیلم هم بیننده را درگیر چالشهای ساخت آن می کند.
فیلم با صحنه ای از یک کتاب با عنوان”دزدان گل ارکیده” شروع می شود، که بر اساس مقاله ی سوزان اورلین (با بازی مریل استریپ) نویسنده ی مجله نیویورکر نوشته شده است.
او درباره ی جان لاروش (کریس کوپر) می نویسد، لاروش مردی اهل فلوریدا و عاشق (گل) ارکیده است، آخرین نفر از کسانی که مدتها به خاطر به دست آوردن این گل دست به قتل و غارت زده اند.
لاروش کلاهبرداری است که فکر میکند راهی مطمئن برای قاچاق ارکیده ها از باتلاق حفاظت شده ی فلوریدا یافته است; برای این کار سرخپوستانی را به خدمت گرفته که چون این باتلاق سرزمین آبا و اجدادی آنها محسوب می شود می توانند بدون توبیخ و مجازاتی ارکیده ها را جمع کنند.
آنچه گفتیم می تواند داستان یک فیلم باشد.
اما داستان در مورد “اقتباس” نیست.
در آغاز فیلم ، فیلمنامه نویسی به نام چارلی کافمن (نیکلاس کیج) استخدام می شود تابراساس این کتاب فیلمنامه بنویسد اما مستاصل در می ماند.
در این کتاب در مورد گل ارکیده چیزهای زیادی نوشته شده است اما حتی یک خط داستان دراماتیک مشخص در آن وجود ندارد.
من هم کتاب را تا نیمه خواندم ومشکل او را متوجه شدمکه این داستان مستند گونه است: داستان زیبایی است اما آیا می تواند یک فیلم باشد؟
چارلی پریشان و مضطرب است.
تهیه کننده ی فیلم،والری(با بازی تیلدا سوئینتون) به او فشار می آورد.
پیش نویس فیلمنامه کجاست؟
اما چارلی صفحه اول آن راهم درست ننوشته است.
اضطراب چارلی از این موضوع با صدای راوی در صحنه ی فیلم نشان داده میشود،
هرکس که تا حالا دستی به قلم برده نظام تشویق و تنبیه او را میفهمد که حداقل یک صفحه بنویسد تا به خود استراحت دهد یا ….
چارلی برادری به نام دونالد دارد (که این نقش را هم خود کیج بازی میکند).
دونالد اصول اخلاق ، ذوق و هوش چارلی را ندارد و به وضوح اقرار می کند که همه ی انچه می خواهد اینست تا داستانی متناسب با تقاضای بازار بنویسد و پولدار شود.
او در جلسات فیلمنامه نویسی رابرت مک کی شرکت می کند، مک کی فیلم های کلاسیک را موشکافی می کند، جان مایه ی آنها را بیرون می کشد و به خورد دانشجویانش میدهد و آنها را ترغیب می کند تا همان شیوه را تقلید کنند.
درست زمانی که چارلی غرق در ناکامی است، دونالد اعلام می کند که نمایشنامه اش را یک میلیون دلار فروخته است.
حال چارلی چه باید بکند؟
او به نیویرک سفر می کند سوزان اورلین را سایه به سایه دنبال می کند، خجالتی تر از آن است که جلو برود و با او صحبت کند.
سوزان هم برای دیدن لاروش به فلوریدا می رود، لاروش سیگار می کشد، بد بوست و دندانهای جلویی اش شکسته اند، اما هیجان و شهوتش او را جذاب می کند.
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.