گفتوگوی تلفنی با “مینو فرشچی”، “بانوی اردیبهشت”: کجاست حرمت فیلمنامهنویسی؟! (۱)
اولین قسمت گفتوگوی تلفنی با “مینو فرشچی”
مجید سیف العلمایی: سلام علیکم. خوبید خانم فرشچی؟ وقتتان به خیر. “سیف” هستم. من فقط توضیح کوچکی بدهم. ما همراه دوستان، فیلم “بانوی اردیبهشت” را دیدیم و یک ربع پیش تمام شد. اکثر حضار، خانم هستند. البته کارشناسها آقان و قرار است خانمها سوالاتی از شما داشته باشند. من خیلی از شما سپاسگزاری میکنم و گوشی را به کارشناسمان میدهم.
علی باقرلی: سلام خانم “فرشچی”! یکی از معضلات و مشکلات سینمای ایران معضل فیلمنامه است و بعضا وقتی فیلمها را ریشهیابی میکنیم و به فیلمنامه میرسیم نقاط ضعف زیادی را میبینیم با توجه به اینکه خود شما از فیلمنامهنویسان خوب و برجستهی سینمای ایران هستید و آثار در خوری را هم در این زمینه داشتید ریشهی این را در چه میبینید؟
مینو فرشچی: اول من سلام عرض میکنم خدمت هر کسی که صدای مرا میشنود.
باقرلی: الان حدود بیست و پنج نفر صدای شما را میشنوند.
فرشچی: من بیست و پنج سلام عرض میکنم.
باقرلی: متشکرم.
فرشچی: مشکل فیلمهای ایرانی فیلمنامه نیست. واقعا ممکن است اینطور بهنظر بیاید، ولی این بهدلیل ضعف توانایی فیلمنامهنویسان نیست. متاسفانه مثل هر چیز دیگری ما یک سوء مدیریتی در این زمینه داریم. بهعنوان مثال پول فیلمنامهنویس را نمیدهند یا دیر میدهند یا کم میدهند. هر فیلمنامهنویس در فیلمنامهنویسی باید تمرکز داشته باشد. فیلمنامهنویسانی هستند که چند کار توام انجام میدهند. دو صفحه از یکی مینویسد و یک صفحه از یکی دیگر. دیگر توان ندارد. به همان اندازه که پول میدهند آش میخورند. این است که فیلمنامهها آن فیلمنامهای نیست که واقعا احساس کنی قصهاش کامل است. من میشناسم فیلمنامهنویسانی که حتی فیلمنامهی خودشان را که مینویسند یکبار نمیخوانند که ببینند جاهایی را میشود عوض کرد یا بهتر کرد میگویند: “همین خوب است” این همین خوب است، نه اینکه فیلمنامه خوب است. یعنی این برای آن دستمزدی که برایش در نظر گرفته شده خوب است و این است که چنین اشکالی برای فیلمنامهها پیش میآید.
باقرلی: یعنی انگیزهای برای بهتر نوشتن نیست؟
فرشچی: انگیزه نیست. ببینید گاهی از طرف تهیهکننده ارزشی برای کار فیلمنامهنویس قائل نیستند. مثلا فیلمنامهنویسی اسمش مطرح شده ولی فیلمنامههای بعدیش فیلمنامهای نیست که قابل بحث باشد. و یا تمام حضور ذهنش را روی یک متن متمرکز نمیکند و این است که فیلمنامهها، فیلمنامههای خیلی کاملی در نمیآید.
باقرلی: فکر کنم مسالهی دست بردن و تحریف فیلمنامه هم وجود داشته باشد؟
فرشچی: آنهم هست. خوب فردی که دست میبرد فکر نمیکند دارد فیلمنامه را خراب میکند و باز دوباره میگویم کملطفیای که به فیلمنامهنویسها میکنند این است که خودشان را خبر نمیکنند نمیدانم چرا پرداختن به کار فیلمنامهنویسها بهنظر سخت میآید. متأسفانه ما چنین نظری داریم؛ مال توست خودت تغییر بده. یا اگر فیلمنامهنویسی بخواهد برای اینکه کار بهتری ارائه دهد چند روز بیشتر روی فیلمنامه کار کند، این را در نظر نمیگیرند و پولش را نمیدهند. شما اگر یک کارگر بنا یا گچکار میآورید برای هر روز اضافی باید پولش را بدهید. فیلمنامهنویسی که جای خود را دارد. من متأسفم که اینها را میگویم. در کشور ما فیلمنامهنویسی کار کم اهمیتی شمرده میشود. الان میبینیم بازیگر در فیلمنامه دخالت میکند. بازیگر خودش مواردی را عوض میکند. آن حرمتی که فیلمنامهنویسی و کار نوشتن دارد نادیده گرفته میشود و متاسفانه من این را میگذارم به حد فهم کم کسانی که با تولید یک اثر سینمایی سر و کار دارند نمیفهمند که نوشتن حرمت دارد، نباید بازیگر فیلمنامه را عوض کند. اگر بخواهد عوض کند باید اجازه بگیرد. خالق این اثر نویسندهای است که یک گوشه نشسته و نوشته اگر بازیگر چیزی میگوید کارگردان یا تهیهکننده باید بگوید اجازه بدهید با خودش تماس بگیریم ببینیم حق داریم عوض کنیم یا نه. هنگام ساخت یکی از فیلمنامههای من، چون بازیگردان خودش به نوشتن احترام میگذاشت به بازیگرها گفته بود یک “واو” جابهجا نمیشود هر چه که در فیلمنامه است شما اجرا کنید. بنابراین کار خوبی شده بود. البته قابل ذکر است که بعضی از این جابهجا کردنها بالاجبار اتفاق میافتد مثلا امکان لحظهی طلوع خورشید را نداریم اینها عیبی ندارد. چنین تغییراتی را آدم درک میکند. به هر حال پیش میآید اما اینکه مثلا بازیگر بگوید: دلم نمیخواهد پیرتر دیده شوم بنابراین چیزهایی را در فیلمنامه تغییر بدهید مثلا صورتم سوخته پیر شدم. این چیزهایی که بازیگرها میگویند ناراحتکننده است و متاسفانه کارگردان و تهیهکننده به خواست بازیگر تن در میدهند بهخصوص اگر اواسط کار باشد چون میدانند که بازیگر میتواند تا حدودی کار را صدمه بزند.
باقرلی: پس در واقع بازیگرسالاری یکی از علتهای این ضعف به شمار میرود.
فرشچی: نه نه نه بازیگر سالاری نیست فیلمنامهنویس ناسالاری است. در واقع یعنی هر کسی فکر میکند میتواند دست ببرد حرمت فیلمنامهنویس متاسفانه آنطور که باید نگه داشته نمیشود.
باقرلی: بخشی از فرمایشات شما را در کار آقای “بیضایی” دیدیم. کار اخیرشان “وقتی همه خوابیم” ایشان نگاه تیزی به این مساله داشتند. من یک سوال دیگر میپرسم و بعد گوشی را به همکارم میسپرم.
فرشچی: بله.
باقرلی: ما در جشنوارهی فجر امسال بعضا شاهد بودیم فیلمها به سمت روایتهای مدرن و پست مدرن و روایت پیچیده میرود و از روایت خطی و داستانگو و کلاسیک خارج شده شما این جریان را چگونه ارزیابی میکنید؟ مثبت یا منفی ارزیابی میکنید و دیدگاهتان در این زمینه چیست؟
فرشچی: ببینید این بهنظر من یک حرکت است. این حرکت تا انجام نشود ما مسیری را که سینمای دنیا طی کرده طی نخواهیم کرد یعنی باید قدم به قدم پیش برویم. چه بخواهیم و چه نخواهیم چه بدانیم، چه ندآنیم باید این مسیر را طی کنیم تا اینکه به جایی برسیم که آنها الان رسیدند. یعنی اقتدار کامل دارند حتی روی ذهن خودشان. یعنی فیلمنامهنویس کشورهای تاریخ سینما را عرض میکنم. روی ذهن خودش اقتدار دارد مثل ما نیست که ذهنش هزار و یک جا مشغول باشد و برای رسیدن به چنین حدی حرفهای شدن کامل، این مسیری است که سینمای دنیا طی کرده به هر حال فیلمهای ما هم طی بکند ممکن است نتایجی به بار بیاورد. تغییر است دیگر و هر تغییری هم میتواند بهتر بشود.
کانون تحلیلگران سینما
باقرلی: شما در مجموع این را مثبت ارزیابی میکنید؟
فرشچی: من همیشه تغییرات را مثبت ارزیابی میکنم.
باقرلی: چون بعضا ما شاهد هستیم فیلمها به لحاظ فرم، پیچیده هستند ولی از لحاظ روایتگری و داستان و معرفی شخصیتها الکن و ناقص هستند.
فرشچی: خوب اینهم یک دست گرمی است دیگر. انشاءالله انتظار میرود فرم هم که به حد بالاتر از استاندارد رسید داستانگوییمان را با این فرمگراییمان قاطی میکنیم تبدیل میشود به سینمای ایدهآل.
باقرلی: خیلی متشکرم از اینکه وقت خودتان را در اختیار بنده گذاشتید. گوشی را به همکارم “فرهادینیا” میدهم.
ادامه دارد…
ارسال: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۸
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.