داستان سفر سفیر ایران به امریکا
حاجی واشگتن
- دیکتاتوری و دموکراسی
داستان سفر سفیر ایران به امریکا
- سعید تقی نژاد
انتخاب نام حاجی واشنگتن بیانگر تقابلی است که به چالش کشیده میشود تقابلی که قرابت فیزیکی بیشتر به روشن شدن تفاوتهای آن کمک میکند. حاجی واشنگتن به مقایسه میپردازد، مقایسهی یک جامعهی سنتی محض که رهبر بیکفایت خود را قبلهی عالم میداند و یک جامعهی مدرن، رئیس جمهورش را خدمتگزار خود میداند.
فیلم، داستان سفر سفیر ایران به امریکا است و در واقع بازگوکنندهی این حقیقت که چهطور دولتمردان یک نظام دموکراسی به سمت پیشرفت گام برمیدارند اما عمال یک نظام دیکتاتوری چگونه درجا میزنند و فقط سعی میکنند خود را نوکر شخص اول مملکت نشان دهند.
در صحنهی آغاز فیلم جارچی را میبینیم که خبر حرکت سفیر را به اطلاع مردم میرساند و مردم متوجه میشوند باید به بدرقهی سفیر (حاجی) بروند و گر نه فلک خواهند شد. مثالی برای نشان دادن نوع برخورد یک حکومت دیکتاتوری با مردم، حکومتی که مردم را بردهی خود میداند و مردم باید طبق خواستهی آنها عمل کنند. در حالی که در کشورهایی که دموکراسی واقعی حاکم است، حکومت خود را مطیع مردم معرفی میکند و طبق خواستهی آنها عمل میکند.
واضح است که دلیل اصلی عقبماندگی کشورهای سنتی، بیکفایتی حاکمان آن است در این کشورها تمام قدرت بهصورت موروثی در دست یک نفر قرار دارد و بقیهی عمال حکومت، سعی در جلب نظر این قدرت مطلق دارند.
فیلم نیز بارها به این نکته اشاره میکند. درست از لحظهای که حاجی از ایران خارج میشود بیلیاقتی او بر بیننده آشکار میشود. در حالیکه او نماینده و وزیرمختار یک کشور است راجع به دیگر کشورها و حتی کشوری که در آن مأموریت دارد هیچ اطلاعی ندارد. حاجی در دیدار با رئیس جمهور امریکا نه تنها بیکفایتی خود را به اثبات میرساند بلکه نشان میدهد که یک انسان احمق بیش نیست و با وجود افتضاحی که به بار آورده در گزارشی که به شاه مینویسد طور دیگری وانمود میکند. حاجی حتی سعی نمیکند با مظاهر تمدن آشنا شود و در حالیکه در تمام شهر برق وجود دارد اتاقش را با شمع روشن میکند، در عوض در ابتدای ورود به سبک و سیاق حکومتهای دیکتاتوری در بهترین منطقهی شهر خانهی باشکوهی اجاره میکند و خدم و حشم استخدام میکند.
اما رئیس جمهور امریکا که یکبار پستهی ایران را امتحان کرده بود پس از اتمام دوران ریاست جمهوریاش نزد حاجی باز میگردد تا مقداری پسته از حاجی بگیرد و در خاک امریکا عمل بیاورد. در واقع این رفتار بیانکنندهی طرز تفکر آن دولت است که مدام در فکر پیشرفت است.
از اواسط فیلم به بعد سرخپوست وارد ماجرا میشود که نماد جامعهی عقبمانده و سنتی امریکا است. انگار حاتمی از مقایسهی این دو جامعه خسته میشود و میخواهد بگوید این مقایسه، بیهوده است و این جامعهی عقبمانده را باید با یکی مثل خودش قیاس کرد.
در پایان فیلم، حاجی را میبینیم که با یک قایق پارویی مشغول پاروزدن در دریاست و این دقیقاَ همان روشی است که کشورهای تکقطبی و دیکتاتوری برای رسیدن به پیشرفت انتخاب کردهاند. یعنی قصد دارند با قایق پارویی از دریا بگذرند!
- تاریخ : جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۵
- منبع سایت آگاه فیلم
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.