شاید وقتی دیگر، نشان دهنده هویت گمشده زن ایرانی است
- منصور واحدی:
شاید وقتی دیگر ؛ نشان دهنده هویت گمشده زن ایرانی است
“بیضایی” آنقدر مشهور است که نه قابل دفاع باشد و نه قابل توجیه. ایشان مثل اکثر بزرگان در هر مکتبی اول مطالعه میکند، تحقیق میکند، پژوهش میکند بعد کار را شروع میکند. برعکس دیگران که کار را شروع میکنند بعد تازه میافتند دنبال چیزهای دیگر. این یکی از کارهای بزرگ دنیا است.
الان اغلب من میبینم در هر کاری که میخواهند شروع کنند میگویند طرح متعلق به فلانی است بعد میروند دنبال تحقیق، در صورتی که طرح، نتیجهی تحقیق است و اول باید تحقیق کنند بعد به طرح برسند ولی در ایران میبینیم برعکس است.
“بیضایی” اول نوشتن و تئاتر را شروع کرد و بعد رسید به سینما. اصولا فردی است اهل مطالعه و نوشتههایش بسیار محکم. یعنی اگر ما بخواهیم دو نفر را محسوب کنیم یکی دکتر “غلامحسین ساعدی” مرحوم و یکی “بهرام بیضایی” است که نوشتههایش محکم و همه قابل تبدیل به فیلم است.
البته بزرگان تئاتر دیگری هم بودند مثل “اکبر رادی” و یا کسان دیگری که هیچوقت به سینما نیامدند. “بهرام بیضایی” از یک پیشینهی خانوادگی برخوردار است و سینمای غرب را بهخوبی میشناسد.
“شاید وقتی دیگر” نشاندهندهی هویت گمشدهی زن ایرانی است. شما در طول تاریخ اثری از زن نمیبینید. اگر به عکسهای تاریخ مراجعه کنید از قاجار جلوتر نمیروید آن چندتایی هم که عکس نشان میدهد از زمانهای گذشته همه در پس پردهاند یعنی هویت ندارند یعنی زن ایران در طول تاریخ از اول تاریخ تا زمان قاجار که زن حرمسرا میشود عکسهایش در بعضی کتابها است. در کتابهای قبلی خیلی کم وجود دارد چند تا زن موثر، در صورتی که زن اثر زایش در طبیعت دارد و مردان از آنها به وجود میآیند ولی از زن هیچ نشانهای نیست. جز چند نفر که به شاهی رسیدند در زمان ساسانیان، بقیه اگر هم بودند قطب منفی داستان بودند بسیار بد است. “بیضایی” در این فیلم بسیار دنبال هویت خودش میگشت. آن پیچ در پیچ، عتیقهجات، این مال امید تیمور است این مال آن مرد است و … هیچ اثری از زن در آن آثار وجود ندارد. جز یک تصویر نقاشی شده و باز هم در یک هالهای پیچیده و مبهم و یک حالت نوستالژیک داشت که باز هم آن مربوط به گذشته بود که به نوعی صامتوار آن را به زیبایی بیان کرده.
در تاریخ فلسفه اگر بخوانید، ۶ هنر بیشتر نمیشناسند و میگویند سینما هنر نیست. سینما مجموعهای از هنرهای دیگر است. خودش مستقل نیست میگویند هنری هنر است که مستقل باشد مثل موسیقی، تئاتر، مجسمهسازی. سینما استقلال ندارد و هر قسمتش را از هنرهای دیگر گرفته است. اینها نظریهی “جلال مقدم” است و یک سری هستند که در سطح جهان هم گسترده است.
- تاریخ ارسال: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۶
- کانون تحلیل گران سینما
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.