مجموعه داستان شناخت ایران
۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۲ فروردین
شمارههای پیشین:
شماره ۲۲۴۴
مجموعهداستان شناخت ایران
«داستان شناخت ایران»، نوشته جواد اسحاقیان، مجموعهای است که از طرف انتشارات نگاه و با موضوع نقدوبررسی آثار نویسندگان معاصر ایران منتشر شده است. آنچه در پی میآید معرفی سهکتاب منتشرشده از این مجموعه یعنی نقدوبررسی آثار محمدعلی جمالزاده، سیمین دانشور و احمد محمود است:
آنجا که کار رمان آغاز میشود
جواد اسحاقیان در نقدوبررسی آثار احمد محمود، آثار او را از چندمنظر موردبررسی قرار داده و درواقع در هر بخش از کتاب براساس یک نظریه ادبی به نقدوبررسی رمانهای احمد محمود پرداخته است. اینکتاب شامل ۱۴بخش است با عنوانهای: «زیباییشناسی شروع در مدار صفردرجه»، «تقابلهای دوگانه در داستان یکشهر»، «ناخودآگاه متن در داستان یکشهر»، «نظریه طغیان تودهها در درخت انجیر معابد»، «همخوانی اندیشهها در داستان یکشهر»، «سویههای میانمتنی در همسایهها»، «خوانش سیاسی در داستان یکشهر»، «از همسایهها تا زمین سوخته با ماتریالیسم فرهنگی»، «چندصدایی باختین در مدار صفردرجه»، «گزارههای نشانهشناختی در مدار صفردرجه»، «خوانش سبکشناختی درخت انجیر معابد»، «غریبسازی در داستان یکشهر»، «گزارههای روانشناختی شخصیتهای زن در رمانهای احمد محمود» و «خوانش پسااستعماری رمانهای احمد محمود». آنچه میخوانید قسمتی است از بخش نهم کتاب با عنوان چندصدایی باختین در مدار صفردرجه: «نویسنده در مقام هنرمند، نگاهی متفاوت با تاریخنگار دارد… رماننویس گوش بر سینه شخصیتهای رمان خود مینهد تا چندوچون ضربانقلب آنان را کنترل کند. او در نقل هنری رخدادها، تنها به آنچه کسان داستان میگویند و میکنند، اعتماد میورزد و گوش بر شایعات و شعارها میبندد. بهنظر فورستر کار رماننویس این است که: زندگی درون را در سرچشمه آن بر خواننده آشکار سازد؛ یعنی چیزهایی بیش از آنچه بتوان دانست، درباره ملکه ویکتوریا به ما بگوید و بهاینترتیب شخصیتی سازد که ملکه ویکتوریای تاریخ نباشد… به باور فورستر کار رمان آنجا آغاز میشود که وظیفه تاریخنگار به پایان رسیده است. او وظیفه دارد به دقایق و ظرایفی بپردازد که تاریخنویس از ثبت آن غفلت ورزیده است…»
دانشور و تلفیق آگاهانه دومقوله
از نویسندگان مطرح معاصر ایران که اسحاقیان در مجموعه داستان شناخت ایران به آنها پرداخته، یکی هم سیمین دانشور است. در این کتاب نیز نویسنده با استفاده از رویکردها و نظریات مختلف در نقد ادبی به بررسی آثار سیمین دانشور پرداخته است. نقدوبررسی آثار سیمین دانشور شامل ۹بخش است با عنوانهای: «سووشون و نظریه پسااستعمار»، «خوانش فمینیستی سووشون»، «تقابلهای دوگانه در سووشون»، «سیاقهای کلامی تودوروف در سووشون»، «خوانش فمینیستی جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان»، «رویکرد مارکسیستی به جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان»، «شگردهای آشناییزدایی در جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان»، «رویکرد نقد نو به جزیره سرگردانی، ساربان سرگردان». آنچه میخوانید قسمتی است از بخش چهارم کتاب با عنوان سیاقهای کلامی تودوروف در سووشون: «در سووشون دومقوله مجرد و مشخص، هسته مرکزی و نقطه کانونی رمان را تشکیل میدهند. از یکسو – چنانکه پیش از این نوشتهایم – رمان یا بر محور مقوله ظالم و مظلوم میگردد یا استعمارگر و استعمارشده. شخصیتهایی چون زری، مهری، یوسف و ملک سهراب نمودهایی از مقوله مشخص و شخصیتهایی اساطیری چون یوسف کنعان، سیاوش، سهراب و یحیی تعمیددهنده، مصداقهای ستمدیدگی و کهنالگوهایی هستند که فرازمان و فرامکان هستند؛ مقولههایی جاودانهاند که در ادبیات داستانی (منظوم یا منثور) تمامی جهان بازتاب یافتهاند. کوشش دانشور در تلفیق آگاهانه این دومقوله با توجه بهعنوان رمان سووشون – که به معنی سوگ سیاوش و نقطه کانونی اثر است – دلالت ضمنی و تلویحی دارد و مضمون کلی و مرکزی اثر را مشخص میکند.»
پدر داستاننویسی ایران
محمدعلی جمالزاده از دیگر نویسندگان معاصر است که در مجموعه داستان شناخت ایران با استفاده از رویکردهای مختلف در نقد ادبی به آثارش پرداخته شده است. کتاب نقدوبررسی آثار محمدعلی جمالزاده شامل چهاربخش است با عنوانهای: «تاریخگرایی نو و ذهنیت اجتماعی»، «بینا متنی در نثرهای حکایتی»، «رویکرد زبانشناختی به آثار جمالزاده»، «جستاری در انواع داستان کوتاه در یکی بود، یکی نبود». آنچه میخوانید قسمتی است از بخش اول کتاب با عنوان تاریخگرایی نو و ذهنیت اجتماعی: «یکی بود، یکی نبود (۱۳۰۰) در گرماگرم سالهای انقلاب مشروطیت نوشته شده است و میتواند نشان دهد که ایناثر تا چه اندازه در پیوند تنگاتنگ با لحظههای تاریخی خاص ماست. اگر خواننده متوجه جوشوخروش جمالزاده جوان در تقابل با نیروهای سرکوبگر محمدعلی شاه است، بهایندلیل است که نویسنده خود مستقیما با این نیروهای تباه برخورد دارد و خود و پدر روحانیاش در معرض آزار و آسیب جان بودهاند. اگر گرایشهای آشکار ضدروسی و ضدانگلیسی دارد، بهایندلیل است که ناظر عینی تجاوزات نظامی قشون روس به مرزهایشمالی و غربی ایران است و کارشکنیهای پلیس جنوب ایران (اس. پی.آر) متعلق به بریتانیای استعمارگر را میشناسد.» همچنین در بخش دوم کتاب باعنوان بینا متنی در نثرهای حکایتی درباره جمالزاده میخوانیم: «او بهحق، بنیانگذار زبان ساده داستانی در ادبیات روایی روزگار ماست و با آنکه جز یکی بود یکی نبود بقیه داستانهایش عمقی ندارند، نقش وی در پیدایی ادبیات داستانی ما بهویژه در پهنه زبان و روایت غیرقابل تردید است. با این همه، پافشاری بیش از اندازه وی بر عامل زبان و عامیانهگرایی در بهرهجویی غیرخلاق از زبان آرگو از یکسو، به ایجاد نوعی تصنع و تکلف در آثارش انجامیده و از دیگرروی به خلق اندیشههایی سطحی و سخت عامیانه و عقیم. هدایت و چوبک نیز زبانی ساده، عامیانه و مردمی دارند؛ اما در نهفتگاه آثارشان، اندیشهای فلسفی – اجتماعی هست. نثرهای حکایتی جمالزاده، قلابی است که تنها به کار صید ماهیهای تنآسان و گول جویبارها میآید و مایه تفریح خاطر و سرگرمی ماهیگیر متفنن میشود.»
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.