نقد پستچی یثربی
نقدی بر داستان دنباله دار پستچی خانوم یثربی
۱
مدّتیست که داستان پستچی سرکار خانم یثربی در تلگرام منتشر شده و گویا حواشی زیادی هم دارد . در کانالها و گروههای مختلف لینک آن را میبینیم و از تعداد خوانندههای آن معلوم است که با اقبال خوبی روبرو شده است . سرکار خانم یثربی را از دانشکده هنرهای زیبا و زمانی که به قول خودشان با هم اتاقی مسافرخانه شان در یک اتاق میزیستند میشناسم و آن آشنائی دورادور باعث شد تا در تمامی این سالها پیگیر آثارشان باشم . بعد از خواندن داستان پستچی و پیگیری مطالب مرتبط با آن در کانال ایشان دستِ دلم رفت که بنویسد اما میجنگیدم با خودم و جوابی نمیافتم که چرا باید نقدی بنویسی ؟ اما ماجرا به رسانههای عمومی نیز کشیده شد و دست چوبین دلم با منطق ناقصم کنار نمی آمد که باز چرا ؟ اما وسوسه نوشتن رهایم نکرد .
بدون شک داستان پستچی اتّفاقی در شبکه های اجتماعی است. شبکه هائی که به یُمن فرهنگ غریب ما هیچ استفاده درست و مناسبی ندارد که هیچ ، باعث تحمیق جامعه هم میشود . خانم یثربی داستان دنباله داری را آغاز کرد و مانند سریالهای شبکه نمایش خانگی ، عموم مردم آن را پیگیری کردند و آنچه همه میدانیم اتّفاق افتاد . این اتّفاق خوبی است و ازین بابت ازیشان سپاسگذارم . اما خود داستان پستچی چی ؟ هرچه فکر کردم دلیل تعصّب ایشان را بر خوب بودن و حتی بی نقص بودن قصّه نفهمیدم . اصرار ایشان بر پاسخگوئی تهاجمی به منتقدان را نیز . همچنین مصاحبه ها و حاشیه های صدا و سیما و سایر رسانه ها را هم ایضا و همچنین و مهمتر از همه گیج بودم از اینکه چرا ایشان اصرار دارند که قصّه واقعی است ؟ و یکی از دلایل موفّقیت و اقبال داستان را واقعی بودن آن خواندند ؟ از سوی دیگر با اصرار بر واقعی بودن داستان حاضر به پذیرش حاشیه ها نبودند . وقتی اصرار داریم حاج علی نامی واقعی است معلوم است خوانندهای که این گونه داستان را پیگیر است در پی حاج علی است و ….
۲
اما در داستان پستچی یثربی چه میخوانیم؟ از حاشیه های اتّفاقات فضای مجازی خارج شویم اگرچه یثربی استفاده درستی از آنها کرده است اما داستان یا رمّان پستچی ایشان هیچ اتفاق و ایده جدیدی ندارد و یک قصّه کاملا عامیانه است. داستانهای ر- اعتمادی گونه ای که همیشه مخاطب عام را همراه داشته است . دلیل شهرتش هم نه قوّت داستانی و ادبیاتی آن که در قدرت شناخت فضای مجازی و سلیقه مخاطب عام است . استقبال زیاد ، دلیل درستی و صحّه گذاشتن بر اتفاقی نیست بخصوص در حوزه هنری و این جدال همیشگی همچنان باقی است و از حوصله این بحث خارج است . انتظار من از خانم یثربی بسیار فراتر از این داستان بود . فکر میکنم البته انتظار ایشان هم چیز دیگری بوده و قسمت اوّل در واقع قسمت اوّلِ یک مجموعه نیست بلکه طرحی است کامل که قرار بوده به عنوان نوشتهای کوتاه باشد ( این برداشت شخصی من است ) اما بقول دوستان ترکانده میشود و ادامه میابد بگونه ای که از پیش بینی نویسنده فراتر میرود و نویسنده را به هرسو که میخواهد میکشاند . او را وادار به نمایش عکس العمل هائی میکند که خارج از انتظار است . داستانی بدون شخصیّت پردازی مناسب و فارغ از تمامی اصول و قواعد قصّه های نوین . نمیگویم باید اینگونه باشد . مانند سینما اشکالی ندارد برای مخاطبان ساده پسند جامعه فیلم ساختن و داستان نوشتن مشکل اینجاست که درک غلط ما از دلیل موفّقیت ما را به بیراهه کشانده و اثری ساده و بسیار معمولی را محصولی فراتر از انتظار میخوانیم مثل آنچه بر اخراجیها رفت .پستچی داستانی فوق العاده معمولی است در حد اتودهای کلاسهای قصّه نویسی و کارگاههای داستان و تعجب میکنم از خانم یثربی که از مخاطب و ناقد خویش میپرسد اگر داستان واقعی نبود آیا این همه استقبال میشد؟ پاسخ من اینست که استاد بزرگوار تمامی داستانهای موّفق و پرمخاطب دنیا واقعی بودند؟ این انتظار من از خانم یثربی نیست. اینجاست که وسوسه نوشتنم میگیرد و گفتن و اعتراض کردن.
۳
مطرح شدن یا دیده شدن در فضای مجازی اتّفاقی است که بدون حاشیه امکان پذیر نیست و این حاشیه ها اتفاقا در ساخت قهرمانان مخاطب عام و ستاره سازی در دنیای هنری بسیار ضروری است و خانم یثربی ناخواسته این کار را به بهترین شکل ممکن انجام داده است . موّفقیت داستان پستچی موّفقیتی مدیون ادبیات و قوّت داستان نیست بلکه موفقیت نمایش قدرت شبکه های اجتماعی است و بدون تردید تاثیر این شبکه ها در جذب مخاطب بسیار ساده و عام . نکته قابل توجه توجه به بازار داستان و شعر در ایران است که متاسفانه نویسندگان ما از آن غافلند . مانند هر کالائی در دنیا ، رمّان و شعر نیز بازار خود را دارد و باید از قواعد بازار تبعیت نماید . پستچی اتفاقی بود که چیستا یثربی را به مخاطب عام شناساند و برند او را تغییر داد نمیدانم خودش میداند که با برند خویش چه کرده است یا درگیر نوشتن داستان دنباله دار دیگری است و هنوز دیده شدن به هر قیمتی را رمز موفقیت میشمارد؟
آنچه بر پستچی رفت میتواند آموزه ای باشد برای بازار ادبیات برای شناخت ابزارهای ساخت ستاره و همچنین برندسازی شخصی نه اتفاقی در حوزه ادبیات.
انتظار دارم ایشان این نقد را در معرض دید مخاطبان خویش قرار دهند اجازه دهند به رسم ادب و احترام و حتی قواعد شهرت و برندسازی چالش نقد آثار فضای مجازی ایشان شکل گیرد و اگر من جای ایشان بودم قبل از هرچیزی خودم آن را مدیریت و کنترل میکردم.
سید مسعود سعیدی – آبان نود و چهار
بازدیدها: ۲
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.