رضا صابری: “وقتی همه خوابیم” نگاهی نو به نقل و روایت
وقتی همه خوابیم
رضا صابری
نگاه ما شرقیها به زندگی یک نگاه روایی و یک نگاه نقلی است
نگاهی نو به نقل و روایت
گفتوگویی که پیش روی شماست حاصل گپی است کوتاه که در سالن سینما افریقا مشهد میان مجید سیفالعلمایی با رضا صابری .
* “رضا صابری” در بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر تهران مورد تقدیر قرار گرفت و برای خودمان متأسفم که برای قدردانی از “رضا صابری” در مشهد غفلت میکنیم و در شهرهای دیگر این مراسم تقدیر برگزار میشود. و من الان بعد از نمایش فیلم “وقتی همه خوابیم” ساخته “بهرام بیضایی” – در ششمین جشنواره فیلم فجر مشهد- مایلم نظر “رضا صابری” را دربارهی فیلم “وقتی همه خوابیم” بدانم.
خواهش میکنم شما لطف دارید. “بهرام بیضایی” به واسطهی درک و سواد و شعور و آگاهیای که در حوزهی سینما و تئاتر دارد متأسفانه همیشه مورد هجنه واقع شده است. فیلم “وقتی همه خوابیم” حدیث نفس و دغدغههای شخصی “بیضایی” بود و این حق برای هر نویسندهای محفوظ است که در جایی به مواردی بپردازد که دغدغهی همیشگیاش بوده. و این فیلم هم بهنوعی تثبیت کنندهی تمام آن دغدغههایی است که بیش از چهار دهه گرفتارش است.
اما چیزی که در شخصیت “بیضایی” نمیشود کتمان کرد این است که “بیضایی” یک هنرمند مؤلف است هم مؤلف است و هم صاحب اندیشه و صاحب تفکر است. اشکال عمدهی سینما و تئاتر مملکت ما این است که متأسفانه فارغ از اندیشه و تفکر سالم است و “بیضایی” در میان هنرمندان سینما و تئاتر صاحب تفکر است صاحب اندیشه است و ایشان در سایر کشورها نمادی از تئاتر و سینمای کشور ماست. چنین فردی با چنین خصوصیاتی هر کس بگوید این فیلم فیلم ضعیفی است او را نشناخته است.
به نظر من این فیلم، بسیار فیلم پرقدرتی است هم به لحاظ تفکر و هم به لحاظ خطوط فنی؛ دکوپاژ فوقالعاده، تدوین تکاندهنده که این موارد در سینمای ما کمتر اتفاق میافتد و ضمن اینکه دغدغهی “بیضایی” زن در جامعهی ماست. در اینجا هم میبینید که زن محور همهی حوادث است زن در آثار “بیضایی” چه در تئاتر و چه در سینما دستمایهی آثار “بیضایی” است که بتواند دغدغههای خودش را به نوعی بیان کند و در واقع نه آن زنی که پارهای از فیلمسازان چه در گذشته چه در اکنون به آن پرداختهاند زنی است که اصطلاحا گیوههایش را بالا میکشد و چادرش را سفت به کمرش میبندد تا از حقوق خودش در جامعه دفاع کند و مبارزه میکند. این زن، زن آرمانی جامعهی ماست زنی که باید بیاید در متن جامعه حقوق خودش را از دل مسائل بگیرد و اینجا هم خوشبختانه “چکامه” چیزی شبیه “آیبانو” در نمایش “فتحنامهی کلات” است یا شبیه “لیلا”ست یا شبیه تمام زنهای آثار “بیضایی” است
* آقای صابری شما هم درام شناسید و هم درام نویسید. من نمیگویم که در درام روایت، اصل است ولی یکی از اصول درام، شیوهی روایت است. این فیلم دارای یک شیوهی روایت خاص است. شاید بسیار متفاوت از بقیهی کارهایش و یک مقدار شبیه “شاهکشی”. این تغییر شخصیتها و بازی در بازیها راجع به اینها در فیلم بگویید.
نگاه ما شرقیها به زندگی یک نگاه روایی و یک نگاه نقلی است و ادبیات ایران هم همینگونه است. زندگی ما مبتنی بر قصهگویی و تصویرگری است و چون قرار است انسانی بیاید به جای انسان دیگری روایت کند.
* اما آنچه که تفاوت میکند شیوهی روایت است.
شیوهها و تکنیک است هرکس بهنوعی. مثلا “برشت” یک روایت قراردادی دارد برخلاف تعزیه که روایت غیرقراردادی است. در این فیلم “بیضایی” هم این فاصلهگذاری هست و نوع نگاه “بیضایی”، نگاه نوتری است به نقل و روایت.
* بعد در اینجا اتفاقی میافتد در شیوهی بازیگری و بازیگیری و ارائهی شخصیتهایی که قرار است بازی بشوند و در یک فیلم که یک شخصیت قرار است یک کاراکتر را ارائه دهد در نوع بازیاش یکسان است و اگر تحولی هم هست تدریجی رخ میدهد اینجا در یک لحظه قرار است دو نقش بازی شود. در شیوهی بازیگری چه اتفاقی میافتد که یک خانمی نقش یک فیلمنامهنویس را باید بازی کند بعد خودش قرار است نقش یکی از شخصیتها فیلمنامهاش را بازی کند بعد در آنجا نقش خواهر خودش را بازی کند بعد نقش مادر را بازی کند این نقشهای گوناگون
بله این اتفاقات در تئاتر هم به سهولت انجام میشود که بازیگر نقشهای گوناگونی را بازی میکند منتها با نمادها و رنگها و لباس٫ اشیایی که تماشاگر بتواند ارتباط برقرار کند. نشانهها در ادبیات ما هم هست که خوشبختانه پر از کنایه و .. است بهنظر من این فیلم یک نمایش ایرانی خالص با یک تکنیک جدیدی بود. تکنیک در عرضهی روایت و نقل. اما همهچی آن ایرانی بود. فرهنگ ایرانی در ذات فیلم بود. در تعزیه هم همین اتفاق میافتد البته در قصهی اول یک مقدار کندی احساس میشود به نظر من توالی صحنهها خیلی زیاد است. اما از لحظهای که ما اصطلاحا وارد پشت صحنه میشویم فیلم جان تازهای به خودش میگیرد انگار قسمت اول فیلم جنایی پلیسی است و میرسد به نقطهی عطف که وارد پشت صحنه میشویم.
۸۷/۱۱/۱۹
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.