فیلم “غریبه و مه” ساخته “بهرام بیضایی”
۲۶ اسفند ۱۴۰۰
ارسال شده توسط آگاه فیلم AgahFilm
فیلم سینمایی
«غریبه و مه»
بهرام بیضایی
مشخصات محصول
فیلم سینمایی
فرمت: MP4
مدت : ۲ ساعت ۲۰ دقیقه
مخاطب: دانشجویان، فیلمنامهنویسان و فیلمسازان
هدف: از جمله اهداف، بازشناختِ “بهرام بیضایی” با محوریت “غریبه و مه“.
به پیشنهادِ مجید سیف العلمایی
فیلم سینمایی
«غریبه و مه»
بهرام بیضایی
کارگردان : بهرام بیضایی
بازیگران : پروانه معصومی، خسرو شجاع کاوه، منوچهر فرید
طراح صحنه : ایرج رامین فر
کشور : ایران
محصول : ۱۳۵۴
غریبه و مه فیلمِ بهرام بیضایی است که در سال ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ ساخته شد و سال ۱۳۵۳ به نمایش درآمد.
فیلمنامه
بهرام بیضایی این فیلمنامه را سال ۱۳۵۱ پیش از کارگردانی فیلمنامهٔ سفر نوشت، ولی چاپ نکرد.
ساخت
این فیلم در اسالم، بر کنارهٔ دریای خزر، فیلمبرداری شده. چندین تعطیلی ناخواسته در جریان ساخت پیش آمد. در سال ۱۳۵۲ که فیلمبرداری غریبه و مه به انجام رسید، بهرام بیضایی با دیگر پایهگذاران کانون سینماگران پیشرو از اتّحادیهٔ هنرمندان سینما استعفا داد. (و سال بعد از کانون سینماگران پیشرو استعفا داد.)
داستان
در یک آبادی پرتافتادهٔ کنار دریا اهالی قایقی میبینند که به سوی ساحل پیش میآید. قایق را از آب میگیرند و در آن غریبهای خسته و زخمی مییابند که نامش آیت (خسرو شجاعزاده) است و نمیداند چه بر سرش آمده. تنها به یاد میآورد که کسانی بر سرش ریخته بودهاند و او توانسته بگریزد. آیت در آبادی میماند و میکوشد خود را بشناسد و بداند که از کجا آمدهاست؛ اما همواره نگران است که ناشناسانی که زخمیَش کردهاند بازش یابند. زنی به نام رعنا (پروانه معصومی) که دریا شوهرِ ماهیگیرش را به کام مرگ کشیده و پس نداده است، دورادور کنجکاو احوال آیت است. او داسی خونین از قایق آیت مییابد که علامت عجیبی بر رویش نقش شده؛ و اهالی آیت را به محاکمه میکشند. آیت داس را خاک میکند. اهل آبادی برای آن که آیت با ایشان محرم باشد، وامیدارندش که دختری از دختران روستا به زنی بگیرد. آیت که رعنا را برمیگزیند درگیری و دودستگی میافتد؛ ولی رعنا نیز نمیپذیرد که تا آخر عمر تنها بماند. کنجکاوی رعنا نسبت به آیت دشمنی خانوادهٔ شوهر رعنا را برمیانگیزد. برادران شوهر روبروی خانه رعنا نگهبانی میدهند تا آیت را دستگیر کنند، ولی آیت پیشتر به درون خانه رفته و با رعنا کتابی بر زمین نهاده و دست رویش گذاشته و ازدواج کردهاند. بامدادان که آیت از خانهٔ رعنا بیرون میآید، کشتنش را بیهوده میبینند، و به جایش عاقد خبر میکنند تا بیدرنگ عروسی بگیرند. همزمان با جشن عروسی گرگی بهآبادی میزند، و شامگاهان دو ناشناس راهِ آیت را میگیرند و میخواهندش که همراهشان برود. آیت نمیپذیرد، و چندی بعد با ناشناسی میجنگد که سراغ رعنا را میگیرد تا با خود ببرد. آیت او را میکشد. رودخانه نعش را به دریا برده و دریا به ساحل افکنده و روزهنگام جسد را از ساحل برمیگیرند. رعنا و اهل آبادی بازگشتن جسد را نتیجه شوم ازدواجی میدانند که با طبیعت سازگاری نداشتهاست. اینک آیت درمییابد که مرد ناشناس شوهر گمشدهٔ رعنا بودهاست، و این را به رعنا میگوید. همه سوگواری میکنند. شبی رعنا پنهانی قایق آیت را خاک میکند. آیت هم چنان نگران کسانی است که در پی اویند و در شگفت که قایقش چه شده. او با پسرک چلاق ده دوست میشود و میخواهد برایش خانهای بسازد. روزی مردی بلندبالا با جامهٔ سیاه با قایق از میان مه دریا بهآبادی میآید، در آن جا گشتی میزند و پس از خریدن داس راه آمده را بازمیگردد. آیت هراسان و پریشان است. اهالی میگویند که مرد سیاهپوش مشتری بازار بوده و در پی او نبوده. رعنا میگوید که گم شدن قایق کار او بوده، از ترس آن که آیت نیز مانند مرد پیشینش به دریا بزند و زنده برنگردد. آیت و رعنا آرامش مییابند از این که بیگانه در پی آیت نبوده است و گم شدن قایق کار دیگرانی نبوده است. روز بعد پنج سیاهپوشِ بیگانه سوار بر پنج قایق بهآبادی میآیند و با داس در پی آیت میدوند. اهالی نیز با وحشت به کمک او میآیند، ولی دست خالی کاری نمیتوانند. هر پنج مرد را آیت و رعنا از پا درمیآورند، و سپس آیت که زخمهای فراوانی برداشته سوار بر قایق میرود تا بداند که در آن سوی آب چه خبر است؛ و رعنا از نو جامهٔ سیاه میپوشد.
به پیشنهادِ مجید سیف العلمایی
بازدیدها: ۵۵
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.