رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
- مهدی آب بر:
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
قهرمان Hero
- کارگران: ژانگ ییمو
- بازیگران: جت لی، ژانگ زییی، مگی چنگ، دومینگ چن
- مدیر فیلمبرداری: کریستوفر دویل
- موسیقی: دون تان
- تدوین: آنگی لام
- محصول ۲۰۰۴ ژاپن
قهرمان، فیلم عجیبی است. ژانگ ییمو با استفادهی گسترده از دستمالیشدهترین موضوعات چند دههی اخیر در سینما، مثل شمشیرزنی چینی و هنگکنگی و رفتارهای قهرمانانهی کابوهای اصیل سینمای وسترن و نیز با نگاهی فرمگرایانه به انیمیشن مشهور فوتبالیستهای ژاپنی، دست به کاری سترگ میزند و نشان میدهد که رویکردی نو به موضوعات کهن، گاه شگفتی میآفریند.
شایع میشود که سه شمشیرزن حرفهای که دشمن حکومتاند به دست شمشیرزنی به اسم «بینام» کشته میشوند و به این مناسبت شاه «گین» به او اجازه میدهد که تا صدقدمی وی پیش آید. بینام برای پادشاه هربار روایت جداگانهای از نحوهی مبارزه و مرگ آسمان بلند، شکسته شمشیر و برف پران برای پادشاه تعریف میکند و در هر روایت به او نزدیکتر میشود تا جایی که فقط ده قدم با او فاصله دارد. اما پادشاه روایات او را نمیپذیرد و جویای حقیقت میشود. بینام بهدنبال قتل پادشاه است و در فاصله ده قدمی او قادر به هر کاری است. اما عاقبت با تفکر روی نظریهی شکسته شمشیر ، که گفته است علت مخالفت او با مرگ پادشاه ایجاد وحدت کشور است، پادشاه را نمیکشد و خود به اختیار در مقابل تیرهای مرگبار قرار میگیرد و … این شاید یک داستان ساده باشد. اما سه نکتهی مهم را در این مقال کوتاه دربارهی فیلم میتوان به اشاره گفت و گذشت؛ نخست، بافت داستانی فیلم است. بیننده تا آخرین لحظات بهنحوی نفسگیر بهدنبال روایتهای گوناگون مرگ سه شمشیرزن دشمن است و در پایان با شرایط کاملاَ متفاوت و شوک دهندهای روبهرو میشود. در واقع قدرت تعلیق اثر بسیار بالاست و از منطق صحیح داستانی پیروی میکند. نکتهی دوم در مورد استفادهی گسترده از تکنیکهای رایانهای برای خلق لحظاتی پرشتاب و غیرواقعگرایانه است. در فیلمهای بسیاری، رایانه حضور قدرتمند خود را نشان میدهد و بیننده میداند که حرکات بازیگران ساخته و پرداختهی تکنولوژی است. اما ژانگ ییمو با عجینکردن تکنیک و محتوا، به بینندگانش میقبولاند که حرکاتی چنین محیرالعقول، در واقع بسیار منطقی و قابل پذیرش است. ژانگ ییمو در این فیلم دو گرایش فراواقعگرایانه و واقعگرایانه (سوررئالیسم و رئالیسم) را در تکنیک و محتوا چنان در هم میپیچاند که بیننده راهی بهجز قبول این فرآیند بهعنوان واقعیتی در حال اتفاق و انجام ندارد. اما نکتهی سوم و کار برجستهی ژانگ ییمو استفاده از مظهر قدرت و بیرحمی بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به عرفان است.چرخشهای شمشیرزنان هنگام نبرد شباهتی اعجابآور به رقص در اویش ما دارد و همان حس را به بیننده القا میکند.کما اینکه صدای آنها هنگام درگیری و فرار،دقیقاٌ همان تک صداهای ویژهای است که در اویش هنگام سماع از حلقوم خود بیرون میدهند. آیا شباهتی بین حرکات دراویش ایرانی و چینی وجود داشته است؟و یا اینکه ژانگ ییمو این شیوه را از دراویش ایرانی فرا گرفته است؟ در اینجا از شمشیر و حرکات سریع و اعجابآور آن نه برای کشتن بشریت که برای رسیدن به حقیقتی دشوار و سهل استفاده میشود: هر انسانی حق حیات دارد. بازیگران با شمشیر چنان رفتار میکنند که با قلم و شیوههای بهکار بردن شمشیر را چنان آموزش میدهند که استاد خطاط، خوشنویسی را به شاگردان، یکی از قسمتهای شاهکار فیلم نبرد بینام و شکسته شمشیر روی آب رودخانه است. کاری کاملاَ فراواقعگرایانه. با استفاده از تصاویری ناب و اندیشهای توانمند، شمشیر و آب یک معنا پیدا میکنند: حیات…
نکته فلسفی مهمی که در این فیلم وجود دارد بر خلاف تصور عام ، به روایت این فیلم جنگ با شمشیر یک جنگ رودررو و جوانمردانه است.ژانگ ییمو با تاکید بر تیرهایی که مثل سلاحهای عصر جدید به صورت انبوه از کمانها پرتاب میشوند در واقع میگوید این نبرد دورادور و وحشیانه است که دست انسان را برای شناخت دشمن خود میبندد.ییمو سربازان را همیشه مانند تانکهای عظیم الجثه ،یکدست ودر حال حرکت نشان میدهد.
یک نکتهی کوچک دیگر در این مقال الکن باقی است: فیلم قهرمان فیلمی اسطورهای است که تاریخ شکلگیری چین متحد را با زبانی عرفانی بیان میکند. اما آیا این افسوس برای دارندگان هزاران سال فلسفه و عرفان و مثنوی و حافظ باقی نمیماند که از تاریخ این سرزمین پرافتخار و مظلوم، بهجز شاهان خودکامه و ستمگر و زنباره و دلقکان درباری و درباریان وطنستیز و مردم بی حال و در حاشیه، اثر دیگری در هنرهای نمایشی در دست نیست؟
- تاریخ ارسال: یکشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۴
- منبع: سایت آگاه فیلم
بازدیدها: ۰