واکاوی فیلم «دکتر استرنجلاو»
رکورد 5 آبان 1404
بروزرسانی 3 آبان 1404
سینما آموختنی است.
واکاوی فیلم «دکتر استرنجلاو»
این برنامه برای افراد مصمم و با اراده طراحی شده است!
واکاوی فیلم
«دکتر استرنجلاو»
Dr. Strangelove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb 1964
بهعنوان یک کارشناس سینما و آشنا با شرح احوال کارگردانان مهم سینمای جهان نظرت راجع به “استنلی کوبریک” را به تفصیل بگو
هرگز از یادگیری دست نکشید.
بهعنوان یک کارشناس سینما، تحلیل زندگی و آثار استنلی کوبریک را یکی از جذابترین و پیچیدهترین موضوعات در تاریخ سینما میدانم. او نه تنها یک کارگردان، که یک پدیدهی منحصربهفرد، یک فیلسوف بصری و یک کمالگرای مرموز بود. در ادامه، نظر خود را به تفصیل بیان میکنم.
Dr. Strangelove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb 1964
داستان فیلم
در فیلم، جک ریپر، ژنرال ارتش و رئیس پایگاه هوایی در آمریکا، حمله ای هسته ای علیه شوروی انجام می دهد. رئیس جمهور آمریکا بعد از شنیدن این خبر به دنبال راهی برای برای توقف این حملات است…
دربارۀ فیلم
فیلم Dr. Strangelove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb محصول کشور انگلستان و در ژانر اکشن, کمدی میباشد و به کارگردانی Stanley Kubrick در سال 1964 ساخته شده است. در فیلم بازیگرانی چون Frank Berry، George C. Scott، Glenn Beck و… به ایفای نقش پرداخته اند. در این فیلم پیتر سلرز در نقش سه نفر از جمله دکتر استرنج لاو ظاهر شد. بسیاری عقیده دارند برای تصویر شخصیت دکتر استرنج لاو از وضعیت استفن هاوکینگ دانشمند فیزیک و بزرگ انگلیسی الهام گرفته است فیلم همچنین نامزد 4 جایزه اسکار شد.
مقدمه: اسطورهای به نام کوبریک
استنلی کوبریک (۱۹۲۹-۱۹۹۹) تنها یک فیلمساز نبود؛ او یک “آفریدگار جهانها” بود. هر فیلم او نه فقط یک داستان، که یک بیانیهی فلسفی، جامعهشناختی و روانشناختی تمامعیار است. او در طول پنج دهه فعالیت، ژانرهای مختلف را درنوردید و بر هر یک مهر و نشان خود را زد، به گونهای که میتوان گفت: “هر ژانری پس از کوبریک، تعریف جدیدی پیدا کرد.”
۱. ویژگیهای منحصربهفرد سبک فیلمسازی کوبریک
الف) کمالگرایی افسانهای (Perfectionism):
شاید مشهورترین ویژگی کوبریک باشد.او برای گرفتن یک نما، دهها بار بازگشت و از هیچ جزئیاتی گذر نکرد. این وسواس گاهی بازیگران و عوامل را تا مرز جنون میکشاند (مانند صحنهی معروف ۱۲۷ برداشتی “محو شدن تام کروز از در” در چشمان کاملاً بسته). اما نتیجه، تصاویری بینقص و ماندگار بود.
ب) ترکیببندی هندسی و استفاده از پرسپکتیو یکنقطهای (One-Point Perspective):
کوبریک عاشق تقارن،خطوط همگرا و ترکیببندیهای دقیق هندسی بود. این ویژگی به تصاویر او حسابی از “نظم”، “تقدس” و گاهی “وحشت” میبخشید. نماهایی مانند راهروی هتل در درخشش یا سالن سفینه در ۲۰۰۱: ادیسه فضایی نمونههای بارز این نگاه هستند.
ج) نورپردازی نقاشانه و رنگمایههای نمادین:
او مانند یک نقاش رنسانس با نور و سایه کار میکرد.نورپرداری پرکنتراست در حلقه، نورهای نئونی سرد در غلافهای فولادی و نورهای گرم و اشرافی در بری لیندون، هر کدام دنیای فیلم را کامل میکردند.
د) استفاده از موسیقی به عنوان یک شخصیت:
کوبریک در انتخاب موسیقی نابغه بود.او قطعات کلاسیک را نه به عنوان پسزمینه، که به عنوان عنصری روایی و احساسی به کار میبرد.
· استفاده از “چنین گفت زرتشت” اشتراوس در ۲۰۰۱ برای نمایش عظمت کیهان.
· استفاده از “خوشبختی سرگردان” در غلافهای فولادی برای ایجاد تضاد با صحنههای خشونت.
· استفاده از “آهنگ برای آقایان پیر” در چشمان کاملاً بسته برای القای حس رازآلود و اروتیک.
ه) نگاه بدبینانه و طنز سیاه به بشریت:
تمامی فیلمهای کوبریک حاوی نقدی تند به ذات حیوانی،حماقت و خودویرانگر انسان هستند. او نهادهای اجتماعی مانند حکومت (دکتر استرنجلاو)، خانواده (درخشش) و قانون (پرتقال کوکی) را به باد تمسخر میگیرد.
۲. تحلیل گزیدهای از آثار شاخص او (سفر در filmography)
· پرتقال کوکی (A Clockwork Orange – 1971):
· نکته مرکزی: تضاد بین “آزادی انتخاب برای شرارت” و “اجبار اخلاقی از طریق شستشوی مغزی”. کوبریک در این فیلم به این سؤال میپردازد که آیا انسانی که مجبور به خوبی شده، واقعاً اخلاقی است؟
· نکته کارشناسانه: استفاده از موسیقی کلاسیک (بتهوون) در کنار تصاویر خشونتبار، یکی از درخشانترین نمونههای “تضاد” در تاریخ سینماست که هم زیباست و هم مضطربکننده.
· ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (2001: A Space Odyssey – 1968):
· نکته مرکزی: سفر تکاملی بشر از میمون تا فرابشر. این فیلم یک شاهکار بصری و فلسفی است که بیش از آنکه داستانی خطی داشته باشد، یک تجربهی حسی-تفکری است.
· نکته کارشناسانه: کوبریک در این فیلم “سکوت فضایی” را به تصویر کشید. برخلاف فیلمهای علمی-تخیلی دیگر، در فضا صدای انفجار نیست. این سکوت، عظمت و هراس کیهان را به بیننده منتقل میکند.
· درخشش (The Shining – 1980):
· نکته مرکزی: فروپاشی روانی یک مرد در انزوا و تأثیر شرارت تاریخی یک مکان. این فیلم یک فیلم ترس معمولی نیست؛ یک مطالعهی روانکاوانه در مورد جنون، گذشتهی سرکوب شده و خشونت خانوادگی است.
· نکته کارشناسانه: طراحی صحنه و نقشهی غیرممکن هتل “اورلوک” به تنهایی یک درس سینمایی است. پلانهای دنبالدار دوربین، بیننده را در فضای هتل غرق میکند.
· دکتر استرنجلاو (Dr. Strangelove – 1964):
· نکته مرکزی: طنز سیاه و پوچانگارانه درباره جنگ سرد و پایان جهان. کوبریک ثابت میکند که گاهی تنها راه مقابله با وحشت، خندیدن به آن است.
· نکته کارشناسانه: عملکرد پیتر سلرز در سه نقش متفاوت، نمایشی از استعداد بازیگری تحت هدایت یک کارگردان نابغه است.
· بری لیندون (Barry Lyndon – 1975):
· نکته مرکزی: نقد جامعهی اشرافی و پوچی جاهطلبیهای انسانی. این فیلم از نظر بصری یکی از زیباترین فیلمهای تاریخ سینماست.
· نکته کارشناسانه: کوبریک برای فیلمبرداری در نور شمع، از یک لنز ویژه که متعلق به ناسا بود استفاده کرد. این تلاش برای دستیابی به واقعگرایی تاریخی، اوج کمالگرایی او را نشان میدهد.
۳. شخصیت مرموز و زندگی خصوصی
کوبریک انزواطلب بود و پس از انتقال به انگلیس، به ندرت در انظار عمومی ظاهر شد. این انزوا به اسطورهای شدن او دامن زد و شایعات زیادی را دربارهی شخصیت سخت و غیرقابل تحمل او به وجود آورد. با این حال، نزدیکانش او را فردی کنجکاو، باهوش و با دانشی تقریباً بیپایان در موضوعات مختلف توصیف میکردند. او یک “فیلمساز-محقق” بود که ماهها یا حتی سالها روی جزئیات فنی و تاریخی هر پروژه تحقیق میکرد.
۴. میراث و تأثیر کوبریک بر سینما
تأثیر کوبریک بر نسلهای بعدی کارگردانان غیرقابل انکار است.
· کریستوفر نولان در ساخت جهانهای پیچیده و استفاده از فرمت IMAX.
· دیوید فینچر در کمالگرایی و ترکیببندی دقیق تصاویر.
· دارن آرونوفسکی در پرداختن به موضوعات ذهنی و روانی.
· مارتین اسکورسیزی در به کارگیری موسیقی به عنوان روایت.
همچنین، تئوریهای بیشماری که دربارهی “پیامهای پنهان” در فیلمهایش (مانند تئوری فرود روی ماه در ۲۰۰۱ یا نمادگرایی در چشمان کاملاً بسته) وجود دارد، نشاندهندهی عمق و چندلایه بودن آثار اوست که پس از گذشت دههها، همچنان مورد تحلیل و ستایش قرار میگیرد.
جمعبندی نهایی:
بهعنوان یک کارشناس، نظر من این است که استنلی کوبریک یک نابغهی بیبدیل و یکی از سه کارگردان برتر تمام تاریخ سینماست. او سینما را از یک سرگرمی صرف، به یک هنر متعالی و یک رسانهی فکری ارتقا داد. هر فیلم او مانند یک کتاب قطور فلسفه است که میتوان بارها و بارها آن را دید و هر بار لایهای جدید از آن را کشف کرد.
او یک “کارگردان – خدا” (Auteur) به تمام معنا بود که بر تمامی جنبههای تولید فیلم، از فیلمنامه تا تدوین نهایی، تسلط مطلق داشت. اشتباه است اگر او را فقط یک تکنیسین بدانیم؛ کوبریک یک visionary (رویابین) بود که آینده را پیشبینی میکرد (۲۰۰۱ و هوش مصنوعی)، گذشته را موشکافی میکرد (بری لیندون) و حال را به باد تمسخر میگرفت (دکتر استرنجلاو).
در نهایت، استنلی کوبریک همچون مونولیت مرموز در “ادیسه فضایی” است: اثری اسرارآمیز، دستنیافتنی و بینهایت تأملبرانگیز که سینما را برای همیشه دگرگون کرد.
تیر ماه 1404 گلستان
هنر اگر چه نان نمیشود، اما شراب زندگی است.
فیلمخانه «شاهکارهای سینمایی» Cinematic masterpiece's
«مدت 11:50»درباره مجید
"مجید سیفالعلمایی" هستم، “مربی و مشاور فیلمنامهنویسی و فیلمسازی” از “سیفداتآیآر”. ماموریتم کمک به مشتاقان و فعالان سینمایی است تا بتوانند بهتر فیلمنامه بنویسند و اصولی فیلم بسازند، به روش کاملاً کاربردی و نتیجه محور.
نوشتههای بیشتر از مجیدپستهای مرتبط
4 آبان 1404
3 آبان 1404
1 آبان 1404
30 مهر 1404
29 مهر 1404
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.