آنجلینا جولی: بازی “چوپان مهربان” فقط یک تجربه بازیگری بود
آنجلینا جولی :
بازی “چوپان مهربان” فقط یک تجربه بازیگری بود
اینبار “آنجلینا جولی” نقشی بسیار متفاوت را در فیلم “چوپان مهربان” به عهده میگیرد، نقشی که از هنرپیشهای مانند او که برندهی جوایز آکادمی و بازیگر نقشهای جذابتر است کمتر میشود انتظار داشت. در این فیلم، به کارگردانی “رابرت دنیرو”، “جولی” نقش یک همسر بسیار تابع یکی از نمایندههای CIA را بازی میکند؛ زنی که باید برای نجات خانوادهاش جلوی زبانش را نگه دارد و در مقابل همهچیز سکوت کند. به این مناسبت گفتوگویی با او انجام دادهایم که خواندنی است:
* شخصیت “کلور” در این فیلم، یک مادر محافظهکار و سرسپرده است. چهطور نقش مادری که در زندگی واقعیتان دارید به ایفای نقشتان کمک کرد؟
در واقع این تنها چیزی است که من را به این شخصیت ربط میدهد. به اضافهی مسائل دیگری در زندگی او که من تاکنون تجربه نکردم. او خانوادهاش را بر اثر اقدامات CIA از دست داده است و اکنون نگران شوهرش است، همینطور عشق و تعهدی که نسبت به پسرش دارد و نگرانی او دربارهی اینکه ممکن است پسرش درگیر این مسائل یا قربانی این مسائل شود و در پس همهی اینها سکوتی که برای او تبدیل به یک حقیقت شده بود، حقیقتی که هر لحظه آنرا احساس میکرد. در واقع پشت چهرهی این شخصیت یک درگیری شخصی به چشم میخورد.
خوب، نه. بازی در این فیلم برای من فقط یک تجربهی بازیگری بود. اصلا نمیشود مقایسه کرد چون ما الان در دنیایی متفاوت زندگی میکنیم، در دنیایی که زنها از حقوق بیشتری برخوردارند؛ آنها میتوانند حرفشان را بزنند، نظر بدهند، و در زندگی خانوادگیشان هم نقشی خیلی بیشتر از یک زن سنتی قدیمی بازی میکنند. “کلور” مجبور بود نوع ویژهای از خونسردی، خودداری و نجابت و سرسپردگی را در آن زندگی احمال کند و قربانی شود و در آن زمان معمولا نجات از چنین شرایطی برای یک زن غیر ممکن بود. خوب البته در دنیایی که من زندگی میکنم به این صورت نخواهد بود.
نه، برای من نسبت به اینکه بخواهم یک نقش معمولتر را بازی کنم سادهتر بود. بازی در نقش “کلور” نسبت به اینکه در نقش کسی بازی کنم که نزدیکترین کس او دائمالخمر است به مراتب سادهتر بود. همینطور نوع ارتباط او با همسرش که من هیچوقت تجربه نکردهام. خوب همسران من همیشه هنرپیشه و هنرمند بودهاند و از نوع آدمهای پرهیجان و پرصحبت. در عوض همسر “کلور” زیاد با او حرف نمیزد و با او همراه نبود. و همیشه نوعی ضعف، شکست و نگرانی همیشه همراه او بود؛ و به خاطر همین متفاوت بودن دوست داشتم بازی آنرا تجربه کنم و اصلا برایم سخت نبود.
شخصیت این زن را در پایان فیلم به همان اندازه قوی دیدم که هر زن دیگری در هر زمانی میتواند باشد. البته من دوست داشتم خیلی مسائل دیگر هم در مورد او در فیلم مطرح میشد چون شخصیت او ممکن است کمی چاپلوس بهنظر بیاید در صورتی که چنین نیست. در واقع او خیلی آسیبپذیر شده است و بهعنوان یک زن در مبارزهای درونی که برای حفظ زندگی در نهاد او بود مسائلی نهفته شده است که با کمی فکر میتوانم آنها را در تکههای گمشدهی زندگی خودم هم پیدا کنم. او تنها کسی است که در زندگیاش از همه بیشتر صدمه دیده، تنها مانده و سکوت کرده. افراد زیادی اطرافش هستند که آنها را قبول کرده است و دست آخر در مقابل اینهمه بیچارگی فریاد میکشد که من آن حس را میتوانم در زندگیام پیدا کنم. اگر شخصی در زندگیام باشد که نتوانم تحملش کنم و یا به وسیلهی دروغ و نیرنگ و رازهای سر به مهر احاطه شده باشم آنگاه از شدت ناراحتی شروع به نوشیدن مشروب خواهم کرد.
خوب مادر من هم یک زن مسن بسیار دوست داشتنی است و من هیچکس را مانند او دوست ندارم و مسن بودن او باعث نمیشود که من از او بدم بیاید. من آثار سالخوردگی روی چهره را خیلی دوست دارم، احترام خاصی را در فرد ایجاد میکند. البته، خوب، در این حرفه این برای خانمها زیاد مطبوع نیست. اما من اینطور فکر نمیکنم و مهم نیست که کسانی هم که دارند فیلم را میبینند چه نظری داشته باشند چون من خودم مایل بودم این نقش را داشته باشم و احساس کردم وقتی نقش پیرتر را بازی میکنم یک حس آرامشدهنده و تسلیدهنده در وجود من ظاهر میشود.
اگر منظورتان در زندگی خودم باشد خوب، البته، نه. من آنرا کاملا تکذیب میکنم. اصلا دوست ندارم زندگیام را در اینکه تظاهر به این که شخص دیگری هستم بگذرانم و طبیعتا طرف مقابل من هم نباید چنین ویژگیای داشته باشد چون مدتهای طولانی میخواهیم در کنار هم زندگی کنیم. تنها چیزی که انسان را خوشحال نگه میدارد این است که در هر لحظه از زندگی احساس کنی که خودت هستی و استعدادها و احساسات خودت هستند که در طرز رفتار تو دخیل هستند.
نه. من این مسائل را اینقدر جدی نمیگیرم و به جنبهی تفریح بیشتر اهمیت میدهم. خیلی وقتها فیلمهایی را با بچهها مینشینیم نگاه میکنیم چون آنها خوششان میآید. تماشای فیلم قسمتی از کارهای روزانهی ما شده است. و البته من یک سیاستمدار یا فلسفهدان نیستم و فقط یک بازیگرم. اما فیلمهایی هم هستند که من آنها را ترجیح میدهم مثل “قلب بزرگ” و داستان “ماریان پیرل”.
به هر حال من کار خودم را انجام میدهم و اجازه نمیدهم که باعث شود من از زندگی خودم لذت نبرم. برای تعطیلات یا جایی که میخواهم بروم با احتیاط نقشه میکشم. زندگی خصوصی که با بچههایم دارم بسیار زیبا است و نمیگذارم به سادگی مسئلهای روی آن تاثیر بگذارد. فکر میکنم تنها چیزی که کمی برایم سخت است زمانی است که میخواهم به “دیزنیلند” یا جایی بروم که نمیتوانم بچهها را با خودم ببرم و خیلیها درخواست میکنند که بچهها پیش آنها بمانند. گول زدن و فریب دادن آنها برای ماندن پیش کس دیگر برایم سخت است.
برنامهریزی من در زندگیام خیلی دقیق است و در خیلی مسائل وسواس و نگرانی زیادی به خرج میدهم. من انسان خوشبختی هستم چون همهی جنبههای زندگیام را دوست دارم. فعالیت و کار کردن را و همینطور بودن با بچهها و “برد پیت” را. خوب این زندگیای است که خودم انتخاب کردم و الان هم دوست دارم تعداد بیشماری بچه داشته باشم و پهلوی آنها باشم.
پس چه کسی از بچهها نگهداری کند!
بله، البته نقشههای بیشتری در ذهن دارم. من تا جایی که بتوانم به کارم برای کمک به آوارهها ادامه خواهم داد. چون بهنظر من خیلی مهم است و تنها کاری است که با انجام آن قلبم آرام میگیرد. “کامبودیا”در طول این سالها خیلی تغییر کرده است. نام آن در حال حاضر “دهکدهی میلنیوم” است که من و “برد” آن را ساپورت میکنیم. جای بسیار بزرگی است، حدود ۱۴۸۰۰۰ جریب زمین که در حفاظ جنگل قرار دارد. پروژهی بزرگی که برای خود من هم شگفتانگیز است. و همینطور مسائل دیگر انساندوستانه که من و “برد پیت” درگیر آن هستیم. مثلا کاری که “برد” در “نیوزلند” شروع کرده است و من سعی میکنم همیشه روی چنین کارهایی متمرکز باقی بمانم همانطور که از اول خوب شروع کردم. در حال حاضر هم قصد دارم روی کودکان ایدزی کار کنم و تلاش کنم تا بتوانم کاری کنم که قانونهایی برای کمک به آنها از طرف دولت وضع بشود. احساس میکنم هیچکس به فکر آنها نیست و من گروهی از افراد را برای کمک به آنها استخدام کردهام.
بله میتوانند، اما نمیشود فقط به فیلم و پیامهای آن تکیه کرد.
بله، ما راجع به آن صحبت کردهایم. در حال حاضر که هنوز شروع به ساخت نشده است. اما کمدی آن را قبلا خواندهام. فیلم جالبی خواهد شد. زمانی صحبت آن شد که من باردار بودم. اما به دلایلی هنوز فیلمبرداری شروع نشده است. فکر میکنم بعد از این نقش جدی و مادرانه، بازی در یک فیلم کمدی هم جالب باشد. مخصوصا با کارگردانی “میلر”. در حال حاضر هیچ نظری ندارم، این که کی شروع میشود و اگر شروع بشود من وقت خواهم داشت یا نه. مطمئنا راجع به آن بعدا صحبت خواهیم کرد.
تاریخ ارسال: ۱ بهمن ۱۳۸۵
آنجلینا جولی ویت (به انگلیسی: Angelina Jolie Voight)
زادهٔ ۴ ژوئن ۱۹۷۵ (چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۵۴)
بازیگر و مدل آمریکایی و “سفیر حسن نیت” سازمان ملل متحد در امور پناهندگان است.
او بارها و بارها توسط مجلهها و مراسمهای مختلف به عنوان زیباترین، سکسیترین و بهترین مادر بازیگر و … انتخاب شده است.
همچنین او توانسته سه بار جایزه گلدن گلوب، دو بار جایزه اتحادیه بازیگران سینما و یک بار جایزه اسکار را تصاحب کند.
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.