واکاوی فیلم سینمایی «روزی روزگاری در هالیوود» ۲۰۱۹
25 مهر 1404
ارسال شده توسط مجید
انتشار 25 مهر 1404
بروزرسانی 24 مهر 1404
سینما آموختنی است!
واکاوی فیلم سینمایی «روزی روزگاری در هالیوود» ۲۰۱۹
این برنامه برای افراد مصمم و با اراده طراحی شده است!
درسگفتار سینمایی: واکاوی فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» Once Upon a Time in Hollywood ، به روایتِ مجید سیفالْعُلَمایی “مربی و مشاور فیلمنامهنویسی و فیلمسازی” و مدیر “شبکه آموزش مجازی سینما” (آگاهْ فیلم) که فعالیتهای گستردهای در زمینه تعلیم سینما، فیلمنامهنویسی، فیلمسازی و تولید محتوای آموزشی و هنری دارد.
«روزی روزگاری در هالیوود»
Once Upon a Time in Hollywood
کارگردان: کوئنتین tarantino
سال انتشار: 2019
داستان: زندگی یک بازیگر رزرو شدهٔ تلویزیونی و همسایهاش در لسآنجلس دههٔ 1960، در دورهای که صنعت فیلم به سرعت در حال تغییر بود
ژانرها: درام، طنز سیاه، تاریخی
نکتهٔ جالب: فیلم به روایتی غیرخطی با تمرکز بر فضایی از دوران آخر دههٔ 1960 در هالیوود میپردازد و اتفاقات تاریخی را با تخیل ترکیب میکند.
بهعنوان یک منتقد سینما، فرصت تحلیل این اثر جسورانه و عمیقاً شخصی از کوئنتین تارانتینو را دارم. «روزی روزگاری در هالیوود» تنها یک فیلم نیست؛ یک عاشقانهنامهی سینمایی، یک خاطرهنگاری نوستالژیک و یک بازنویسی تاریخ به سبک تارانتینو است.
در اینجا تحلیل جامعتری از این فیلم ارائه میدهم:
نقاط قوت و عناصر درخشان فیلم:
۱
یک نامه عاشقانه به هالیوودِ از دست رفته:
قلب تپنده این فیلم،عشق بیقید و شرط تارانتینو به صنعت سینما و به ویژه هالیوودِ اواخر دهه ۱۹۶۰ است. او با دقتی وسواسگونه، فضای لس آنجلس سال ۱۹۶۹ را بازسازی میکند: از تبلیغات تلویزیونی و برنامههای رادیویی گرفته تا طراحی دکورها، مدل ماشینها و حتی تابلوهای تبلیغاتی فیلمها. این فیلم یک «موزه زنده» است که بیننده را به شکلی حسی و immersive به آن دوران میبرد.
۲
شخصیتپردازی استثنایی و بازیهای درخشان:
· ریک دالتون (لئوناردو دیکاپریو): دیکاپریو در یکی از بهترین نقشآفرینیهای حرفهاش، ترس، آسیبپذیری و بحران هویت یک بازیگر را به تصویر میکشد. صحنهی خودزنیاش در اتاق تریلر پس از فراموش کردن یک جمله، از لحظات به یادماندنی سینماست و نمایش کامل ناامنی یک هنرمند است.
· کلیف بوث (برد پیت): پیت، کلیف را به نماد آرامش، وفاداری و “مردانگی” رو به زوال تبدیل میکند. او محکم، کارآمد و در عین حال مرموز است. حضور او ستون فقرات فیلم است و سکانسهای تعاملش با بروس لی و especially هیپیهای مزرعه اسپان، از جذابترین بخشهای فیلم هستند.
· شارون تیت (مارگو رابی): اگرچه نقش او کمحرف است، اما رابی با انرژی و معصومیت درخشانش، روح شارون تیت را در فیلم زنده میکند. سکانس تماشای فیلم خودش در سینما و لذت بردن از تماشاگران، یکی از تاثیرگذارترین لحظات فیلم است. تارانتینو با این کار، او را نه بهعنوان یک قربانی، بلکه به عنوان یک ستارهی درخشان و پر از زندگی به ما میشناساند.
۳
ساختار روایی غیرخطی و اتمسفر محور:
برخلاف بسیاری از فیلمهای تارانتینو،این فیلم کمتر بر پایه یک “طرح داستانی” کلاسیک پیش میرود و بیشتر شبیه به “گذراندن یک روز در زندگی” این شخصیتهاست. فیلم، یک کولاژ از لحظات است: ریک در صحنهی یک وسترن تلویزیونی بازی میکند، کلیف با ماشین در شهر میگردد، شارون تیت به خرید میرود. این ساختار به تارانتینو اجازه میدهد تا بر ساختن فضای نوستالژیک و بافت تاریخی تمرکز کند.
۴
بازنویسی تاریخ: افسانهسازی به جای واقعیتگرایی:
این قلب تپنده مفهوم فیلم است.تارانتینو با قرار دادن قتلهای مانسون در پسزمینه، در نهایت یک «پایان جایگزین» برای تاریخ میسازد. او خشونت کور و بیمعنای دنیای واقعی را با یک کاتارسیس سینمایی و رضایتبخش جایگزین میکند. در دنیای تارانتینو، قهرمانانش (ریک و کلیف) هستند که پیروز میشوند و از “شاهزاده خانم” (شارون تیت) محافظت میکنند. این عمل، یک عمل درمانگرایانه از طریق سینماست. فیلم میگوید: «چقدر خوب میشد اگر تاریخ اینطور رقم میخورد».
۵
جزئیات فنی درخشان:
فیلمبرداری رابرت ریچاردسون،طراحی تولید باربارا لینگ و موسیقی متن فیلم، همگی در خدمت خلق این دنیای گذشته هستند. استفاده از فیلمهای ۳۵ میلیمتری و نورپردازی طبیعی، حس و حال فیلمهای آن دوران را تداعی میکند.
نقاط ضعف یا بحثبرانگیز:
۱. سرعت کند و فقدان پیرنگ متمرکز:
برای بسیاری از تماشاگران،کندی روایت و عدم وجود یک داستان خطی سنتی میتواند خستهکننده باشد. فیلم بیش از آن که به “سخن گفتن” بپردازد، به “بودن” میپردازد.
۲. به حاشیه رانده شدن نقش مارگو رابی:
این یکی از منتقدان اصلی فیلم است.با وجود اینکه حضور شارون تیت برای معنای فیلم حیاتی است، اما او به ندرت فرصت مییابد تا به عنوان یک شخصیت کامل و پویا عمل کند. او بیشتر یک نماد است تا یک انسان.
۳. سکانس درگیری کلیف با بروس لی:
این سکانس توسط برخی به عنوان یک تحریف توهینآمیز از یک نماد فرهنگی(بروس لی) و توسط برخی دیگر به عنوان یک صحنه کمدی و اغراقآمیز از دیدگاه کلیف تفسیر شده است. این بخش بدون شک یکی از جنجالیترین لحظات فیلم است.
جمعبندی نهایی:
«روزی روزگاری در هالیوود» یک اثر کاملاً اتوبیوگرافیک از تارانتینو است. این فیلم، هالیوود دوران کودکی او، فیلمها و برنامههای تلویزیونی که عاشقشان بود و آرزویش برای تغییر یک تراژدی تاریخی را نشان میدهد.
این فیلم یک کمدی درام لذتبخش، یک اثر تاریخی دقیق و در نهایت، یک افسانه پستمدرن است. این فیلم ممکن است برای همه تماشاگران جذاب نباشد، اما بدون شک یک دستاورد سینمایی منحصربهفرد و یکی شاهکارهای شخصی و بالغانهی کارنامه کوئنتین تارانتینو است. فیلمی که بیشتر از آن که درباره یک قتل باشد، درباره عشق به سینما و قدرت شفابخش قصهگویی است.
هنر اگر چه نان نمیشود، اما شراب زندگی است.

فیلمخانه «شاهکارهای سینمایی» Cinematic masterpiece's
مدن 11:51» حدود 35 ساعت
9,900,000 تومان
درباره مجید
"مجید سیفالعلمایی" هستم، “مربی و مشاور فیلمنامهنویسی و فیلمسازی” از “سیفداتآیآر”. ماموریتم کمک به مشتاقان و فعالان سینمایی است تا بتوانند بهتر فیلمنامه بنویسند و اصولی فیلم بسازند، به روش کاملاً کاربردی و نتیجه محور.
نوشتههای بیشتر از مجیدپستهای مرتبط

24 مهر 1404

23 مهر 1404

21 مهر 1404

19 مهر 1404

18 مهر 1404
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.