ابزار نورپردازی حرفهای
عکاسی را با هم بیاموزیم (۴)
آموزش نورپردازی در عکاسی پرتره
ابزار نورپردازی حرفهای
Professional lighting tool
“نور اصلی” (کیلایت): اولین، اصلیترین و مهمترین نوری که به سوی موضوع هدف میگیرید و اغلب، مبنای آن بر اساس چیزی است که نورسنج پیشنهاد میکند، “نوراصلی” یا “کیلایت” نامیده میشود.
در فرهنگ عکاسها، این نور به این دلیل “کیلایت” است که در واقع کلیدی است برای یک نورپردازی کامل و درست. و اگر منبع یا منابع نور دیگری غیر از “کیلایت” در عکاسی نیاز باشد، تعیین مکان، قدرت تابش و بقیهی موارد مربوط به این نورهای فرعی، مقارن با موقعیت “کی لایت” خواهد بود و فقط با وجود “نور اصلی” است که آنها ارزش پیدا میکنند.
به زبان سادهتر نوری که الگوی سایهها را میسازد و صورت موضوع را شکل میدهد همین “کیلایت” است.
فرض کنید توان خروجی یک استراب، از یک نما تا نمای بعدی تغییر نکند، مهم نیست که منبع نور در کجا قرار دارد، به هر حال این توان خروجی ثابت خواهد بود. در واقع حرکت نور در یک نور آرک هم ارز، اطراف یک موضوع تغییر نخواهد کرد و مقدار نوردهی هم ثابت خواهد بود، فاصلهی نور تا موضوع همان فاصلهای است که در سرتاسر این آرک (قوس) وجود دارد و تغییر هم نمیکند (شکل ۱).
این شاید یک قانون پیشپاافتاده و ساده باشد؛ اما دانستن آن به شما کمک خواهد کرد تا زمانی که طرح نورپردازیتان با نوعی پیچ خوردن همراه است، بدون اندازه گیری مجدد، نور را حرکت دهید.
نور “پرکننده” (فیللایت): هر نوری که برای روشن کردن مناطق سایه در هر کجایی از تصویر بهکار رود، نور پرکننده است. این نور سایهای قابلمشاهده از خود بهجای نمیگذارد؛ چون شدت آن کمتر از شدت نوری است که این سایهها را به وجود آورده است و فقط برای اصلاح آن به کار میرود.
نور “پسزننده” (کیکرلایت): نوری است که شکل موضوع را از زمینه جدا میکند و بین زمینه و موضوع فاصله میاندازد؛ “پسزننده” را بهخاطر این میگویند، چون مانند این است که موضوع را به سمت جلو میراند تا از زمینه جدا شود.
کار مهمی که این نور انجام میدهد، این است که باعث میشود تصویر تخت نشود و یا بهعبارتی موضوع و زمینه با هم یکی نشود طوری که نتوان فاصلهی آنها را تشخیص داد.
نور “زمینه” (بکگروندلایت): نورهایی که به موضوع تابیده نمیشوند، بلکه فقط به سمت زمینه هدفگیری میشوند، نور “زمینه” هستند [به موضوع حجم می دهد و باعث جدا شدن زمینه از موضوع می شود].
بیشتر پرترهها به وسیلهی تلفیق همین نورها و اصلاحکنندههای این نورها ساخته میشوند. شاید از حد این کتاب خارج باشد که بتوان همهی آنها را لیست کرد و تک تک بررسی کرد. اما با رعایت همین مواردی که اینجا میآوریم، میتوانید عکسی فوقالعاده با نورپردازی بینظیر را به وجود آورید.
استرابها. یک نوع پرترهنگاری که هزینهاش قابلقبول، و ابزار نورپردازی زیاد گرانی نیاز ندارد. در این بحث ما بیشتر روی طرحهای نورپردازی که با ابزار “فلاش الکترونیکی” (استراب) صورت میگیرد، تحقیق خواهیم کرد.
استرابها متنوعترین، ماندگارترین (و البته) در گرانترین گزینهای که ممکن است انتخاب کنید، بیشترین پایداری، توان ثابت و رنگ را خواهد داشت.
زمانیکه از “استراب”ها استفاده میکنید، فوکوس و تغییرات نورپردازی توسط مشاهدهی موضوعی که با لامپهای برجستهساز (نور اصلی) نورپردازی شده اند، ساخته میشوند.
این لامپها معمولا در ۲۵۰ وات یا کمتر روشنایی مناسبی را برای تشخیص تغییرات و حالتهای نورپردازی، و نیز فوکوس کردن تولید میکنند.
از همه مهمتر اینکه، موضوعتان توسط لامپهایی که برای نورپردازی دور و برتان چیدهاید، کور و یا گرم نخواهد شد. وقتیکه نور یک استراب واقعی بهصورت متناوب و پشت سر هم روشن میشود، موضوعات در مقابل آن، نسبت به نور فلاشی که بر دوربین سوار شده و مستقیم در چشمان موضوع هدفگیری شده است، کمتر واکنش نشان میدهند. این مورد بیشتر زمانیکه میخواهید عکسهای زیادی از یک موضوع بگیرید کمکتان خواهد کرد.
گاهی شما با استفاده از یک ابزار که به فلاشهای روی دوربین اجازه میدهد روی یک پایهی نوری نصب شوند، میتوانید از عهدهی کار برآیید. بعد، بسته به آرایشی که انتخاب کردهاید، میتوانید یک چتر یا یک سافت باکس را به مجموعهی خود اضافه کنید (شکل ۲).
چندین واحد فلاش هم میتوانند به یکدیگر متصل شوند و به تبعیت از یکدیگر در یک آن همه با هم نورافکنی کنند. درست است که این نسبتا ارزان در میآید، اما صرفا یک عمل موقتی است.
در واقع به دلیل اینکه هیچ قانون نورپردازی برای این مجموعه فلاشهایی که در یک آن با هم کار میکنند وجود ندارد، شما نمیتوانید راجع به آثاری که نور برجای میگذارد هیچ داوری داشته باشید و یا این که از قبل پیشبینی کنید که چه اتفاقی در اثر این نوع نورپردازی خواهد افتاد. به علاوه توان بازده (خروجی) این واحدها محدود است.
بهعنوان یک قانون کلی، هرچه این تعداد مجموعه فلاشهایی که از یکدیگر تبعیت میکنند بیشتر باشد، با قدرت کمتری به سوی موضوع نورافکنی خواهند کرد. البته هنوز هم چنین ابزاری بعضی جاها مفیدند و نباید به کلی محو و نابود شوند. گاهی پیش میآید که شما بههمین یونیتهای فلاش کوچک، جایی که نور کمی نیاز دارید و نمیتوانید از منبعی بزرگتر نور بگیرید احتیاج پیدا میکنید که با نصب صحیح این یونیت کوچک مشکلتان رفع میشود.
چند تولیدکنندهی مهم (که من بیشتر با کانون آشنا هستم) این نوع تجهیزات روی دوربین را که میتوانند باهم سوار شوند و از هم پیروی کنند، را میسازند.
نکتهی مهم این است که این واحدها برای خروجی نور، به طور جداگانه جیزهبندی میشوند و مدل سازی های انواع نور را به همین منوال نشان می دهند – یک استراب کوچک که مکررا و به سرعت نورافکنی میکند، به شما اجازه میدهد ببینید نورتان چه میکند.
نکته: همهی استرابها وابسته به ابزاری به نام باطری هستند. نوعی باطری با مقدار ولتاژ بسیار کم (۳ ولتاژ) و آن را در شرایطی که ذخیره شده است ترکیب میکند به طوریکه فلاش نسبت به یک جفت باطری خانگی با شدت کمی بیشتر نورافکنی میکند.
یک ابزار بزرگتر که مونوبلاگ (گاهی اوقات هم مونولایت) نام دارد، باطری قدرتمندتری را ترکیب میکند و لامپ فلاش آن بیسیم است (شکل ۳).
درحالیکه واحدهای سوار بر دوربین در فواصلی که ایست کامل وجود دارد تغییراتی را قدرت نوری خود دارند، مشخصهی متفاوتکنندهی مونوبلاگها (مقاومت الکتریکی بیشتر) لول خروجی لامپ را تغییر میدهد. بعضی از این مشخصههای متفاوتکننده در ۱٫۲- ، ۱٫۳- و ۱٫۴- فواصل ایست دارد؛ درحالیکه بعضی، که متفاوتکنندههای “نامحدود” نامیده میشوند، فزاینده (نامحدود) هستند.
مونوبلاگها واحدهایی کامل و ثابتشده هستند و همینطور بر جایگاه نوری یا پشتیبانهای دیگر سوار شدهاند. به همین دلیل کامل و ثابت بودنشان به راحتی با یک سیم برق و یک سیم دکلانشور بسته و حمل و نقل میشوند. بعضیها جزو ساختمان مدار جریان فرمانبردار و بعضیها ممکن است توسط اشعهی مادون قرمز، بیسیم و یا شبکهی کنترل کامپیوتری نور افکنی کنند.
عکاسان استودیو اغلب دستگاه تنظیم برق جداگانه و مجموعهای از استرابها را بهکار میگیرند. اینها قدرتمندتر از همه هستند چون قدرت تحویل یک تغییرفاز بزرگ را هنگام کار، در لامپ الکترونیکی استراب را دارند.
این، زمانیکه دارید یک گروه خیلی بزرگ را نورپردازی میکنید و یا از یک سافتباکس بزرگ استفاده میکنید، خیلی مهم است. در این مورد، بیشترین قدرت، میتواند وسیلهای باشد برای داشتن بیشترین عمق میدان؛ بهطوریکه شدت نور روی یک فاصلهی بیشتر در جلو و پشت هدف در نقطهی فوکوس را راحتتر میشود به دست آورد. البته چنین قدرتی، زمانیکه شما میخواهید یک فوکوس سطحی روی چهرهی موضوعتان داشته باشید، مشکل ایجاد میکند و در این گونه موارد باید از فیلتر خنثای چگالی، چه روی منبع نور، و چه روی لنز، استفاده کنید.
این واحدهای بزرگتر به کابل برق و سیمهای فرعی بین گروههای فرمانبردار و نور نیاز دارند. هم چنین گاهی اوقات آنها به گروههای برقی فرمانبر جزو کار مجهز هستند، که به آنها اجازه میدهد توسط سیستم کنترل از راه دور نورافکنی کنند.
بهعلاوه، دستگاههای تنظیم برق استودیو خیلی بزرگ هستند و به جلدهای بزرگتری برای نگه داشتن نور و کابلهایشان نیاز دارند.
بسیاری از عکاسان زمانیکه یک دستیار را به کمک میگیرند و یا زمانی که وسیلهای را برای کارشان اجاره میکنند توجه زیادی بهنحوهی استفاده از این وسایل نمیکنند.
اما در کل نصیحت من این است که انتخابتان هرچه که باشد، اول باید کاملا تحقیق کنید و ببینید که چه نوع آن کارآمدتر و بیشتر در دسترس است و با موقعیت مالی و کاربردی ما هم بیشتر جور در میآید سپس اقدام به خریداری کنیم.
البته ابزار خوب، مفید و بادوام، خودش با خوبی خودش هزینهی خریداری خودش را هم میپردازد.
تاریخ ارسال: ۲۷ شهریور ۱۳۸۶
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.