طبق قانون جذب ما چه کسانی را جذب می کنیم؟
طبق قانونِ جذب
ما چه کسانی را جذب میکنیم؟
The law states that we attract who we attract?
بر اساس قانونِ جذب ما چه کسانی را جذب میکنیم و یا چه کسانی جذب ما می شوند؟
هر فردی در زندگی یک سری دوستان خاصی دارد که تقریباً همهی آن دوستان، از خصوصیاتی نسبتاً شبیه بههم برخوردارند و با بهعبارتی دیگر معمولاً طیف دوستان و همنشینان هر شخص، افراد خاصی هستند که خصوصیات اخلاقی نسبتاً شبیه هم دارند.
قانونِ جذب فقط منحصر به اشیا و خواستههای مادی و معنوی نیست بلکه در مورد افراد نیز صادق است. یعنی ما تا اندازه ای می توانیم تعیین کنیم که چه کسی را جذب خواهیم نمود.
طبق یافته های دانشمندان، هر کسی در بردارندهی هالهای از انرژی در اطراف خود است که این هالهی انرژی به تفکرات فرد بستگی دارد؛ تفکرات مثبت هالههای انرژی مثبت و تفکرات منفی هالههای انرژی منفی را تولید میکنند. پس با توجه به اینکه هالههای انرژی در اطراف هر شخصی وجود دارد، مجاورت با افراد مثبتاندیش یا منفینگر باعث تاثیر در رفتار ما میشود. برای مثال با خود تصور کنید که چرا یک کودک در بغل مادر خود احساسی بسیار خوب دارد؟ یقیناً به این دلیل است که مادر با عشق خالص و ناب خود به کودک، انرژی خود را به او منتقل نموده و با بغل کردن کودک، وی را در فضای انرژی مثبت خود قرار میدهد. همینطور در مورد هالههای انرژی افراد خوب، مثبتنگر و… و نیز هالههای انرژی افراد منفی نیز همینطور است. حتماً تا بهحال همنشینی با افرادی که تفکرات منفی دارند همنشین شدهاید. قطعاً تا چند دقیقه یا ساعت دچار نوعی کاهش انرژی شده و حالت شادابی خود را از دست دادهاید.
قانونِ جذب میگوید:
هر انرژی تمایل به جذب انرژی همانند خود را – در شکل کاملتر- دارد.
بههمین دلیل است که قانونِ جذب به ما میگوید شما بخواهید – به خواستهی خود فکر کنید- سپس ما با تصور کردن و تلقین بهنفس و در واقع با تابش انرژی به هستی، آنچیزی که به آن فکر میکردهایم را به شکل پُرتراکم خود – یعنی جسم و تجسم یافته – بهدست میآوریم. این اساس قانونِ جذب است. همچنین یک قانون در علوم پایه وجود دارد که میگوید:
همیشه شکل کم تراکم هر انرژی تمایل به جذب شکل پُرتراکم و انبوه خود دارد.
در مورد جذب انسانها و اینکه ما چه کسانی را جذب میکنیم، نمیتوان افرادی را که حضورشان در زندگی ما به دست خودمان نبوده و بهناچار در زندگی ما وارد شدهاند را به حساب آورد، مانند پدر، مادر، برادر، معلم، همسایه و…. اما جذب دوستان و همسر مسئلهای است که تا اندازهای میتوان در آن بهصورت اختیاری عمل نمود.
ما همیشه افرادی را جذب میکنیم که مانند ما اندیشیده و نیز رفتاری مانند خودمان دارند اما نه تنها دقیقاً شبیه خودمان، بلکه بسیار بیشتر و شدیدتر از خودمان در آن رفتار و تفکرات زندگی خود را سپری میکنند. برای مثال اگر ما روزی ۵ بار غیبت کرده و دروغ میگوییم، فردی را جذب خواهیم کرد که روزی ۵۰ بار دروغ گفته و غیبت میکند. همچنین مثلاً اگر ما تا اندازهی ۲۰ نمره امیدوار به رحمت خدا هستیم، فردی را جذب میکنیم که به اندازهی ۲۰۰ نمره به رحمت خدا اطمینان و یقین دارد.
پس در واقع افرادی را که ما ناخودآگاه جذب میکنیم، دقیقاً همان بازگشت رفتار خودمان است که بهصورت یک انسان در حضورمان ظاهر شده است. همانطور که بزرگان و مشاهیر جهان از قدیم گفتهاند، انسانها و دوستان در واقع آینهی رفتار ما هستند و دوستان میآیند تا ما خود را بشناسیم و جملاتی از این قبیل.
از طرفی طبق ضربالمثل “موش داخل کاسهی آدم وسواسی میرود”، همیشه حساسیت بیش از حد به یک مسئله یا امری مهم و یا حتی غیرمهم باعث کشاندن و جذب کردن آن مسئله به سمت خودمان است – به دلیل ترس از بهوجود آمدن مسئله-. برای مثال ما از مریضی میترسیم و همیشه اولین کسی که مریضی خاصی را میگیرد، خودمان هستیم و در مورد جذب انسانها، مثلاً ما از افراد دروغگو خیلی بدمان میآید و همیشه به خود میگوییم “من از آدمهای دروغگو حالم بههم میخورد” و بالاخره دوستی مییابیم که الههی دروغگویی است و یا همیشه با خود میگوییم “من از انسانهای خسیس بدمان میآید” و در واقع این بد آمدن ناشی از ترسِ گرفتار شدن در دام آنهاست و نتیجتاً یک انسان که اصلاً شلوارش جیب ندارد (!) نصیب ما میشود. پس در قدم اول ما با تفکر منفی و ترس از گرفتارِ انسانهایی با اخلاق ناپسند شدن، در واقع به آنها فکر کرده و با قرار دادن آن تفکرات در هالهی انرژی خودمان، آنها را جذب مینماییم.
همچنین یکی دیگر از عواملی که بعضی افراد بد – یا به اصطلاح مریض روحی- جذب ما میشوند، سرزنشهای قبلی است که به دیگران کرده ایم – طبق قانون کارما-. برای مثال دوست ما همسری دارد که بسیار بداخلاق و خشن است. او را سرزنش کرده و مثلاً به او میگوییم “تو باید در انتخاب همسر بیشتر دقت میکردی، این چه همسری است که انتخاب کردهای” و با این کار بومرنگ خود را بهسمتی پرتاب میکنیم که باعث ناراحتی و دلخوری فرد میشود و باید منتظر بازگشت بومرنگ خود باشیم -زندگی بازی بومرنگهاست-. چه بسا افرادی که در امر انتخاب دوست و یا همسر بسیار بیشتر از ما دقت کردهاند اما باز هم گرفتار نوع مشکلدار آن شدهاند -در راستای امتحان الهی-.
البته هیچکس گناهکار و مسئله دار به دنیا نیامده است و آن دوستان و اطرافیان ناجور بودهاند که وی را به راه خطا کشاندهاند، پس طبق گفتهی لوییز هی، بهتر است فرد گناهکار را مریض بنامیم و بدانیم که یک مریض نیازمند درمان جسمی و روحی است.
چه کنیم تا آدمهای خوبتر را جذب کنیم؟
خیلی راحت است؛ خودمان خوب باشیم، همه را دوست داشته باشیم، به بدیهای افراد فکر نکنیم و اصلاً از این نترسیم که نکند فردی با این اخلاق ناپسند نصیب ما شود و یا نکند دوستی با این مشخصات در زندگی ما قدم بگذارد. – همیشه بدانیم که ما آنقدر خوب هستیم که افرادی که شاید مریض باشند از همنشینی با ما درمان شوند. پس اصلاً به همنشینی با افراد مریض فکر هم نکنیم- البته ناگفته نماند که خالق طبیعت بهوسیلههای گوناگون گاهی افراد را امتحان میکند که این از دست ما خارج است.
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.