فیلم، به هنرپیشه هایش متکی است
دکتر محمدرضا صباغ: صمیمی تر : فیلم، به هنرپیشه هایش متکی است
دکتر صباغ
اگر چه فیلم “صمیمی تر” ساخته جدید “مایک نیکـولز”، تنها یک نکته جـــــذاب دارد، اما همین یک جاذبه، از مجموعه ای جذابیت ها است که در حال حاضر و در دنیای امروز، در ” روابط بین انســـانها ” از اهمیت به سزایی برخوردار است.
فیلم “نیکولز” درباره “روابط عاشقانه آدمها” است. روابط انسانی بین مردمی که عاشق و دلباخته یکدیگر می باشند و با تمرکز کامل روی گفتگوهـــای دو جانبه و نفر به نفر، طبیعت خودپسند انسان و توسل او را به هر نوع فریب و نیرنگ، به عنوان امری بدیهی برای ارضای کششهای عاشقانهاش نشان میدهد.
به خاطر اختلاف عقاید و تفاوت شخصیتهای چهار کاراکتر اصلی فیلم، بیننده با دیدن درگیریها و تنشهای نگران کننده، شاهد جنگی خانوادگی است که با کلمات و واژگانی عاشقانه شکل میگیرد.
ساخت فیلم “صمیمـی تر” جرأت و شهامتــی در خور مــیطلبد، گر چه عوامل بالقوه زیادی وجود دارد که به کار گرفته نشده اند.
به عنوان نمونه ای ارزشمند، نشان میدهد که یک متن نمایشی، چگونه با ترکیب درست و کنار هم قرار گرفتن درسـت هنرپیشه ها و کارگردان میتواند از خطرات مقدر پیش رویش بگریزد و زندگی پیدا کند.
“نیکولز” کارگردانی کهنه کار، زبردست و آزموده است. به خوبی میداند که از شخصیت های فیلمش چه انتظاراتی باید داشته باشد و از آنها میخواهد تا چگونه عمل کنند و چهار بازیگر فیلم نیز به شکل باشکوهی از عهده این مهم بر میآیند.
با اینکه همه آنها دوست داشتنی نیستند، اما همه آنها نیز چون ” ناتالـی پـورتمن ” ، ” جــاد لاو ” یا ” جولیا رابرتز ” و ” کلیو اوئن ” صادقانه توصیف شده اند و بهراحتی قابل شناسایــی بوده و هویت دارند.
به همان اندازه که اتومبیلــی به چرخهایش اتکا دارد و وابسته میباشد، فیلم ” صمیمــیتر ” به هنرپیشههایش متکی است.
هنرپیشه ها در بیان کاراکتر و تصویر کردن آن، چیره دستـی، ورزیدگی و کاردانی خارقالعادهای دارند. نکات ظریف، ناپسند و ناخوشایند را چنان ارائه میکنند که مشکل بتوان تصور کرد فیلم با گروه دیگری میتوانست به آن دست یابد.
” جولیا رابرتز ” که سالها زنی باتقوا و پرهیزگاری آتشین بوده است، اینجا پرهیزگاریش معتـدلتر شده و حرارتش فروکـش مـی کند و علت این نزول تقوا، گناهـی است که بهطور پایدار در برابر پرهیزگاری او عمل میکند. گناهی که از باورهایی دیگر و گفتههایی که منطقی بهنظر میرسند، زاده شده است.
” اوئن ” سنتگرایــی معتقد و محکم است که سرسختی ظاهریش را به تکبری بدل میسازد که از غرور و سادهدلیاش ناشی میشود.
” لاو ” انگار دقیقا ًبرای این نقش زاده شده است. جوانـی زیـبا، اما نفرتانگیز که قـادر به کنترل امیالش نیست و حتی نمـیخواهد برای این منظور، سعی خودش را بکند. او جذاب، زیبا و آموزش دیده است، بهخوبی از کلمات استفاده میکند.
وقتی نتواند راهش را آنچه او آن را راه مـیداند بیابد، فریاد می کشد، گلـه منـد می شود و میگرید. او با باور به اینکه در لحظاتـی منحصر به فرد، بـیتعارف و صریح است و به این امر واقعاً اهمیت میدهد، سنگدلی و بی عاطفهگــیاش را می آراید. شاید خودش را بیشـتر از مخاطبش قانع می کند.
” ناتالی پورتمن ” رقاصه ای شریر و ناهنجار است که از بیپردگیاش برای دفاع و از فریبکاری برای حمله استفاده مـیکند و چون احساساتش او را افشا میکنند مجبور است همیشه مراقب گفته هایش باشد.
با توجه به اینکه ویژگیهای این آدمها که به نمایش گذاشته شده مورد توجه مـخاطب قرار گرفته است میتوان درک کرد فیلم درباره ” روابط عاشقانه ” آنها چه میگوید. میبینیم فرا تحلیلهای نروتیک چگـونه هر نوع پاکدامنی و خلوص عــواطف را به تباهــی میکشد تا آنها را به مسابقه در تبرئه و حقانیت خرد تبدیل نماید. شخصیتها پیش از آنکه از خود دفاع کنند، به حمله میپردازند. برای از بین بردن وضع پوچ و تهی به وجود آمده، تلاشی از جانب هیچ کدام به عمل نمیآید. شاید اینکه انگیزه بیشتر مردم از روابط عاشقانه، خودپسندی است تجلـی نکند اما به منظور نشان دادن اینکه دقیقا ًبرای ماشین چه قدر ساده است تا در جنب و جوش هیجان انگیز دائمی بیافتد، کششــی انجام نشده است.
فیلم از ” بیگانهها ” بهعنوان درونمایهای پایدار استفاده میکند و نشان میدهد ” بیگانگـی ” ، زمانیکه اعتماد قربانی میشود تا دفاع تقویت گردد، هرگز نمیتواند از میان برداشته شود.
” صمیمی تر ” مسیر منهدم شده خود را مداوم و به آهستگی طی میکند و هنرپیشهها هیچوقت برای بذلهگویی و سرگرمی دیده نمی شوند و حضور ندارند. بنابراین از خطــر تغییر لحن تلخش میگریزد. چیزی که میتواند با تکراری شدن بازیهای شکوهمند هنرپیشهها آغاز گردد.
خوشبختانه فیلم، ریتم سریع و جهشهای بلند در سیر زمانی وقایع را در طول خود حفظ میکند. از همه مهمتر مجموعه ای از بازیهای شگفت انگیز را ارائه می نماید. اگر متقاعـد نشویم که آدمهای فیلم واقعی هستند، آنچه قصد بازگوییاش را دارد، درک نخواهیم کرد.
گر چه ممکن است کاراکترها به نظرتان نفرتانگیز بیایند، اما همان گونه که ملودی فیلم پیشنهاد میکند، باید قادر بود که چشم ها و ذهن ها را از آنها جدا کرد.
- ارسال ۳۱ شهریور ۱۳۸۳
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.