جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • آموزش روی خط
    • فیلم‌سازی
    • فیلم‌نامه‌نویسی
    • نویسندگی
    • عکاسی
  • آموزش آنلاین
    • فن تدریس
    • آموزش راهبردی
    • عضویت الماسی
  • آموزش رایگان
    • هنر انتخاب
    • کتاب‌های ما
    • عکاسی و فیلم‌سازی با موبایل
    • سینمای جوان، از دیروز تا فردا
  • بلاگ
    • دمو
    • الماسی
    • تی وی توس
    • شرح احوال
    • مقاله – یادداشت
    • کانون تحلیل‌گران سینما
  • خوبه بدونید
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • مدیر مسئول
    • مجید سیف‌العلمایی
    • مدرسان
    • قوانین و مقررات
    • سیاست حریم خصوصی
"مجید سیف‌العلمایی" هستم، “مربی و مشاور فیلم‌نامه‌نویسی و فیلم‌سازی” از “سیف‌دات‌آی‌آر”. ماموریتم کمک به مشتاقان و فعالان سینمایی است تا بتوانند بهتر فیلم‌نامه بنویسند و اصولی فیلم بسازند، به روش کاملاً کاربردی و نتیجه محور.
  • 05135420705
  • sayfdotir@gmail.com
  • محصولات آموزشی
  • تماس با ما
  • پرداخت / تسویه حساب
SAYF.IR
  • خانه
  • آموزش روی خط
    • فیلم‌سازی
    • فیلم‌نامه‌نویسی
    • نویسندگی
    • عکاسی
  • آموزش آنلاین
    • فن تدریس
    • آموزش راهبردی
    • عضویت الماسی
  • آموزش رایگان
    • هنر انتخاب
    • کتاب‌های ما
    • عکاسی و فیلم‌سازی با موبایل
    • سینمای جوان، از دیروز تا فردا
  • بلاگ
    • دمو
    • الماسی
    • تی وی توس
    • شرح احوال
    • مقاله – یادداشت
    • کانون تحلیل‌گران سینما
  • خوبه بدونید
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • مدیر مسئول
    • مجید سیف‌العلمایی
    • مدرسان
    • قوانین و مقررات
    • سیاست حریم خصوصی
ورود / عضویت
آخرین اطلاعیه ها
لطفا برای نمایش اطلاعیه ها وارد شوید
0

وبلاگ

SAYF.IR > بلاگ > پادکست > ایست بازرسی

ایست بازرسی

19 دی 1394
ارسال شده توسط آگاه فیلم
پادکست

«رادیو توس»  تقدیم می کند:

ایست بازرسی

نوشته: علیرضا نعمت الهی

با اجرای مازیار ملت خواه

از
شما هستیم
با
مربی و مشاور ارتباط
در
www.arttoos.ir

http://arttoos.ir/wp-content/uploads/2016/01/Sayf_Checkpoint.mp3

داستان کوتاه
“ایست بازرسی”

Sayf_Checkpointسایبان سمت راننده را تنظیم کردم تا غروب آفتاب کویر بیشتر از این کلافه ام نکند.
آفتاب از بینی به پایین را می سوزاند.
یخه ام را چفت کرده بودم تا گردنم آفتاب سوز نشود.
سرباز ایست بازرسی مهریز با تابلو دستی قرمز رنگِ “ایست” متوقفم کرد.
سلام کردم، جواب نداد.
مثل فوق تخصص قلب و کارشناس ارشد جرم شناسی دست روی قلبم گذاشت.
پرسید: “چرا ترسیدی؟”
حوصله نداشتم بیماری موروثیِ طپش قلب را برایش توضیح دهم.
گفتم: “بچه که بودم مامانم منو از مامور ترسونده، هنوز هم می ترسم.”
با قیافه جدی گفت “حتمن خلاف می کنی که می ترسی. ”
حال نداشتم جوابش را بدهم، وانگهی چیزی نگفتم تا پیله نکند.
تازه از نقشه برداری برگشته بودم، خسته بودم و موهام به هم ریخته بود.
نگاه سطحی به قیافه غلط اندازم انداخت و پرسد: “می خوری یا می کِشی؟ ”
منظورش را متوجه شدم،اما خودم را به کوچه علی چپ زدم و سریع جواب دادم: “هم می خورم، هم می کِشم.”
خنده ی مذبوحانه ای به معنی “حالت رو می گیرم” کرد و گفت: “چی می خوری؟ چی می کشی؟ ”
گفتم “غصه می خورم، درد می کشم. ”
جوابم را تاب نیاورد، گفت: “ماشینت رو بزن توی پارکینگ،امروز پنجشنبه هست، فردا هم هیچ، پس فردا باید بازرسی کامل بشه. ”
با وجود این که از خودم اطمینان داشتم، برای اینکه معطل نشوم، بدون این که نشانه ای از اعتراض یا التماس داشته باشم گفتم “شوخی کردم، نه هیچی می کشم و نه هیچی می خورم.”
گفت: “برو پارکینگ.”
با لحن مخصوص رشوه دهنده ها گفتم: “حق پارکینگ دو روز چه قدر میشه تا نقدی تقدیم کنم؟ ”
بلافاصله گفت: “صد تومن.”
گفتم: “چرا این قدر زیاد؟”
گفت: “اعصابم خرده، دیشب مافوقم منو بازداشت کرده.”
پرسیدم: “چرا؟ ”
گفت: “فکر کنم زنش تحویلش نگرفته.تازه ،نصفش رو هم باید بدم مافوق فلان فلان شده .”
در داشبورد را باز کردم تا صد تومان را بدهم و شرش را کم کنم و تا شنبه معطل نشوم .
خرت و پرت های داشبورد را که جابجا می کردم تا کیف پول را بردارم، آنتن بی سیم نقشه برداری بیرون آمد.
سرباز هم که داشت نگاه می کرد نوک بی سیم را که دید جا خورد.
نگاه دقیق تری به من کرد، ته ریش داشتم،پیراهنم را برای راحتی روی شلوارم انداخته بودم، آستین ها و یخه هم که برای آفتاب نخوردن چفت شده بود.
با لحن ملایمی پرسید “چهکاره ای؟ ”
با اعتماد به نفس کامل و ماهرانه بی سیم را به ته داشبورد هل دادم و مخفی کردم و مثل آدم های مرموز و مامور مخفی ها گفتم “فرض کن منم یه چیزهایی در مورد بعضی ها می نویسم. ”
ترسید و ملتمسانه گفت “غلط کردم، ببخشید، بار اولم بود، بخدا سه ماه اضافه خوردم، می خوام زن بگیرم. تو رو خدا گزارش منو ننویس و…”
گفتم “چقدر می دی تا برات چیزی ننویسم ؟ ”
با عجله دست توی جیبش کرد و کلی اسکناس دولا شده بیرون آورد و جلو ام گرفت و گفت “بخدا همین ها رو گرفتم، بیشتر ندارم . ”
با نگاه حق به جانبی گفتم “فعلن پیشت باشه تا برگردم. ”
ماشین را توی دنده گذاشتم و آرام حرکت کردم.
در آخرین لحظه گفت “خدا خیرت بده، نگفتی چکاره ای ”
همین طور که می رفتم سرم را از شیشه بیرون کردم و داد زدم “نقشه بردارم …. ” و گاز ماشین را گرفتم.

علیرضا نعمت الهی

برچسب ها: checkpointایست بازرسیداستان کوتاهرادیو توسعلیرضا نعمت الهیمازیار ملت خواه
درباره آگاه فیلم

شبکه آمورش مجازی سینما

نوشته‌های بیشتر از آگاه فیلم
قبلی دلم هوای تو کرده است!
بعدی دکتر فرهنگ هلاکویی

پست‌های مرتبط

نامه نویسی

3 تیر 1404

معرفی «نامه‌نویسی»

مجید
ادامه مطلب
خواب نویسی

24 خرداد 1404

معرفی «خواب‌نویسی»

مجید
ادامه مطلب
اصول هدف‌نویسی

19 خرداد 1404

معرفی «اصول هدف‌نویسی»

مجید
ادامه مطلب
سفرنامه نویسی

12 خرداد 1404

معرفی «سفرنامه‌نویسی»

مجید
ادامه مطلب
خاطره نویسی

3 خرداد 1404

معرفی «خاطره‌نویسی»

مجید
ادامه مطلب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

جستجو برای:
آخرین نوشته‌ها
  • صدا، تصویر، حرکت 7 مرداد 1404
  • پروتاگونیست Protagonist 6 مرداد 1404
  • معرفی “آلفرد هیچکاک، کاشف سینما” (لایو) 5 مرداد 1404
  • اتمسفر در سینما 4 مرداد 1404
  • روش تدریس به شیوه ارسطویی 3 مرداد 1404
دسته‌ها
تمرین کن!

logo-samandehi

توجه:

برای استفاده از محتوای آموزشی، لازم است با هویت واقعی ثبت نام انجام دهید. این برنامه‌های آموزشی فقط برای استفاده شخصی شماست. هر گونه انتشار محتوای این برنامه، پیگرد قانونی دارد.

تمامی حقوق معنوی و مادی "سیف دات آی آر" ("مربی و مشاور فیلم‌سازی") متعلق به "مجید سیف العلمایی" بوده که طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌نماید. ©1403
ورود
استفاده از موبایل
استفاده از آدرس ایمیل
آیا هنوز عضو نیستید؟ اکنون عضو شوید
بازنشانی رمز عبور
استفاده از موبایل
استفاده از آدرس ایمیل
عضویت
قبلا عضو شدید؟ اکنون وارد شوید
بروزرسانی 19 دی 1394

ایست بازرسی

در کنارتان هستیم.

با ما تماس بگیرید.

سوالی دارید؟

کارشناسان ما آماده پاسخگویی به شما هستند.

پشتیبانی آنلاین

کارشناسان ما آماده پاسخگویی به شما هستند.

هنر اگر چه نان نمی‌شود، اما شراب زندگی است.

اطلاعات تماس

با یک کلیک در کنارتان هستیم.
آدرس مرکز

ایران، خراسان رضوی، مشهد

تلفن تماس

تلفن تماس

ارسال پیامک

ارسال پیامک

پست الکترونیکی

پست الکترونیکی

[gravityform id="2" title="false" description="false" ajax="false"]
::: درخواست خود را به‌صورت کامل برای ما ارسال نمایید تا آن را بررسی کنیم :::