تنهایی، سکوت و عشق
مصطفی ملکیان
منتخبی از سخنرانی “تنهایی، سکوت و عشق“
با انتخاب و اجرای مینا مقدم
یکی از انتقادات من به این مجالس که داریم مخصوصاً در تشیع این است که در مجالس دعای ما بیشترین هیاهو و داد و فریاد است. با اینکه مجلس دعا باید با سکوت همراه باشد. من اشاره می کنم به جمله معروف آگوستین قدیس که اعتقادش بر این بودکه خدا در یک لحظه به او الهام کرده است. او می گوید در یکی از لحظات خوشی که داشتم (او هیچ وقت چیزی را به خود نسبت نمی دهد بلکه می گوید یکی از بندگان خدا که می دانم دروغ نمی گفت، می گفت) یک وقتی در یک حالی خدا به من این جور گفت که وقتی بامن مناجات و دعا دارید، فریاد نکنید، چون من برای شنیدن صدای تو به فریاد تو احتیاج ندارم، اما تو برای شنیدن صدای من به سکوت احتیاج داری…
ما در واقع برای شنیدن صدای خدا به سکوت احتیاج داریم ولی خدا برای شنیدن سخن ما به فریاد احتیاج ندارد
و بالمآل هیچ نیازی به جزع و فزع نداریم. البته شکی نیست که در یک لحظات خاص جذبه و خلسه ای انسان چنان از خود بی خود می شودکه ممکن است نعره هایی از او برآید که در هیچ حالت عادی از او برنمی آید. اما آنها غیر از این نعره هایی است که ما عاملاً و عامداً برمی آوریم. هر چه درونمان از هر جهت ساکت تر باشد، صدای خدا یعنی صدای حقیقت عالم را بیشتر می شنویم. ما همیشه باید به این نکته توجه بکنیم که بر زبان آوردن و فریاد برآوردن هیچ هنری نیست.
“می شناسم من گروهی از اولیا
که دهانشان بسته باشداز دعا”
دهانشان از دعا بسته است ولی وجودشان در حال دعا کردن است. لطیف ترین دعاها آرزویهای انسان است. چون آرزو، ژرفترین و صادقانه ترین خواسته های آدمی است و زیباترین شکل دعا آرزوست. ولی آرزو فریادنمی خواهد. حتی سخن گفتن عادی و حتی زمزمه هم نمی خواهد ولی انسانی که در یک معنویتی فرو می رود گاهی یک چیزهایی را بدون اختیار یا زمزمه ای کند و یا به شعر یا نه نثر می گوید یا گریه می کند یا مویه می کند. همه این گریستنها و مویدنها وناله کردنها و زمرمه کردنها اگر بی اختیار باشد داستان دیگری دارد. اما اینکه من تا فریاد نکنم و با صدای بلند ناله نکنم داستان دیگری است. بارها شنیده ام که می گویند این صدا لایق این مجلس نیست، من اینها را نمی فهمم. سکوت لایق جلسه دعاست ما در مجلس دعا باید واقعاً سکوت داشته باشیم و اطراف خودمان را تاریک کنیم تا بتوانیم سکوت همه جانبه داشته باشیم و در خودمان فرو برویم. هر چه این سکوتها را بیشتر آرزو کنیم من گمانم بر این است که صدای خدا بیشتر در درون شنیده می شود. باز من از تعبیر آگوستین قدیس استفاده می کنم. او می گفت گاهی خداوند به من می گوید کمی آهسته تر،من هم دارم حرف می زنم.
ما واقعاً این گونه ایم که هیچ گاه امان نمی دهیم که صدای خدا به گوش ما برسد. صدای خدا را فقط در سکوت می توان شنید و نه در سخن گفتن که مرسوم شده است، با بدترین محتویات و دون ترین خواسته ها وناسازگارترین آواها برای مجلس دعا و مجلس معنا. درمجلس معنا درسکوت صدا هم هست ولی صدایی بسیار نرم و بسیار لطیف.
من بارها گفته ام که اگر من خودم می خواستم مجلس دعا برگزار کنم می گفتم که بلندگو را قطع کنید، نه اینکه وقت دعا آن را دوبرابر و سه برابر کنید. اینها به دلیل این است که توجه ما کم است و اینها همه اش به خاطر این است که ما معنویت دین را فدای فرم های دین می کنیم. ما content و محتویات دین را فراموش کرده ایم و به تشریفات و فرمالیزم پرداخته ایم…
بازدیدها: ۰
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
کاش به سکوت مجالی بدهیم ـ ـ ـ
سپاس خانم مقدم ! عالی بود ـ ـ ـ
سپاس نازنین بانو
طنین صدای دلنشین شما لذت واژه ی سکوت را چندین برابر کرد.
مانا باشید