نور زمستانی ؛ دعا و نیایش
- منصور واحدی
- کانون تحلیل گران سینما
- آگاه فیلم
نور زمستانی دعا و نیایش
۱٫ اینگمار برگمان در ۱۴ ژوئیه ۱۹۱۸ در سوئد بهدنیا آمد.
۲٫ پدرش کشیش بود که بعدها در سلک روحانیان بلندپایه د رآمد.
۳٫ برگمان تحصیلات خود را در رشتهی ادبیات و تاریخ هنر در دانشگاه استکهلم به پایان رساند، و بعد به کارهای تئاتری پرداخت.
۴٫ از همان دوران جوانی با پرسشهای اساسی پیرامون هستی، فلسفهی وجود و خداوند آشنا شد.
۵٫ برگمان بعدا به یکی از اساتید بزرگ سینمای مدرن جهان مبدل گشت.
۶٫ سبک سینماییاش شاعرانه، شخصی، پیچیده و فضای فیلمهایش غالبا سرد تیره است که التهابها و شهوات بشری را با بیانی زیبا و مکاشفهوار بیان میکند.
۷٫ فیلمهای او همراه با تصویرهایی از هراس، اضطراب و دلشوره میباشند و رؤیای عشق در پایان بحرانهای خانوادگی وجود دارد.
۸٫ بهنظر برگمان ترس از تنهایی و انزوا بسیار وحشتناکتر از پلیدیهای اجتماعی است.
۹٫ او مرگ را جبری حاکم بر زندگی بشری میداند و این عصر را زمان بیایمانی.
۱۰٫ تمایل همیشگی برگمان در مجسم ساختن بیماری و رنج، مرگ و پرسشهایی دربارهی هستی، خدا، انسان همواره با وسوسهی کشف مرگ همراه بوده است.
۱۱٫ شادی در آثار او گونهای پادزهر حیاتی است که بهوسیلهی آن فرد رنجهایش را از یاد میبرد.
۱۲٫ برگمان، به نیروی برتر و خالق هستی معتقد و بهنظر او انسان باید مؤمن باشد.
۱۳٫ او ایمان را عشق به وجودی ناپیدا تلقی میکند که به ندای انسان دردمند پاسخ میگوید.
۱۴٫ عشق در فیلمهای او راهگشا، مخصوصا عشق به حقیقت و وجود خداوند.
۱۵٫ از نظر برگمان پذیرش گناه، خود نوعی اعتراف روحی است و نخستین گام برای رسیدن به آرامش درونی.
۱۶٫ تکامل سینمایی برگمان در سهگانهی همچون در آینه ۱۹۶۲، نور زمستانی ۱۹۶۲ و سکوت ۱۹۶۳ آغاز میشود و در فیلمهای بعدی به اوج میرسد.
۱۷٫ نور زمستانی شکست بزرگسالان را در دستیابی به عشق و ارتباط با کودکان را نشان میدهد.
۱۸٫ کشیش در نور زمستانی، مردی است بیمناک، افسرده که دچار شک گردیده و پرتو ایمان در او رو به مردن است.
۱۹٫ در نور زمستانی و در فضای مذهبی کودکان نقشی ندارند، کودک بیحوصله در اول فیلم داخل کلیسا و کودکی که در مدرسه دعوت کشیش را رد میکند.
۲۰٫ دعا و نیایش در نور زمستانی یک نوع گفتوگو و تفاهم است و مضمون آن فرارفتن از خویشتن است.
۲۱٫ نور زمستانی با بینش دینی به جهان مینگرد که در آن اخلاق ذات این بینش است.
۲۲٫ بالاخره، دنیای نور زمستانی، دنیایی غمزده و تیره و عبوسی است که کشیش نیز دچار آن است که ارتباطی بهجز موعظه و کلامی با انسانها و خداوند ندارد.
- ارسال: ۸۵/۰۵/۱۲
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.