کانون ۴۷ : بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار
بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار
Spring, Summer, Fall, Winter…and Spring
کارگردان و فیلمنامهنویس: کیم کی- داک
تهیهکننده: سوما چانگ
مدیر فیلمبرداری: بائک دانگ
موسیقی: بارک لی- وونگ
تدوین: لی سانگ- کیو
محصول: ۲۰۰۳ آلمان و کره شمالی
مدت نمایش: ۱۰۳ دقیقه
بازیگران: یئونگ سوا، کیم کی- داک، کیم یانگ مین…
داستان فیلم:
فصلهایی از زندگی یک مونک جوان
آگاه فیلم: ۸۵۱۱۲۷
بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار
کانون تحلیلگران سینما
بهار، تابستان، پاییز، زمستان … و بهار
Spring, Summer, Fall, Winter … and Spring
فیلم چهارچوبی بودایی دارد
Videos framework Buddhist
فیلمی است محصول کره که برندهی جوایز متعددی شده است. البته نام این فیلم ممکن است کمی نامتناسب یا مسخره به نظر بیاید، اما در واقع نام آن بسیار دقیق انتخاب شده. ارزش این فیلم در کشمکشها و تمهای مختلف آن است به طوریکه آرامش و خشونت، عشق مقدس و مذهبی و عشق کفرآمیز، بیپروایی و خرد را در یک تعادل همیشگی پهلوی هم نگه میدارد.
فیلم “کیم” که خود او نقش اصلی آن را بازی میکند (بهعنوان راهب بزرگسال) تحقیقی است شعر مانند از جوانی و پیری و جنگ بین معنویت و شهوانیت که در یک جنگل دورافتادهی کوچک، یک صومعهی شناور به نام جاسانپاند در وسط یک دریاچهی کوهستانی در کشور کره اتفاق میافتد. در آنجا آداب زندگی در انزوا و تنهایی توسط دو راهب به نمایش درآمده است.
طبیعت و ابدیت پس زمینهی قصهی بیانتهای “کیم” شده است: جنگلهای هموار و قلهی کوهها، دریاچهی نیمشفاف و آسمان وسیعی که همهی اینها را در احاطهی خود درآورده است. ابتدا دو شخصیت اصلی فیلم را مشاهده میکنیم در فصل بهار که یکی از آنها یک راهب پیر (ا یانگ سو) و دیگری فقط یک بچه (کیم جانگهو) است. در تمام طول این پنج فصل که در تیتر این فیلم آمده راهب پیر به سمت مرگ میرود و بچه به پسری خوشبنیه (سو جو کیانگ)، جوانی ناآرام (کیم یانگمین) و سرانجام به بلوغ میرسد (که به عنوان یک راهب بزرگسال، در اپیزود آخر توسط خود “کیم کی- داک” اجرا میشود).
در خلال این پنج فصل- که با وجود اینکه حوادث عملا در طول سالها و دههها اتفاق میافتند، ما به ترتیب آن را میبینیم- ما دو تجربهی فراوان بدبختی و لذت را مشاهده میکنیم.
در بهار راهب جوانتر زمانی که مونک پیر او را برای آزار رساندن به یک قورباغه، ماهی و مار دستگیر کرد درس سختی میگیرد. در تابستان، پسر عاشق یک دختر میشود (ها یئو- جین) که برای بهبودی بیماریاش به صومعه فرستاده میشود؛ بعد از دورهی طغیان جنسی، او تصمیم میگیرد که با دختر آنجا را ترک کند. در پاییز پسر که اکنون یک مرد جوان است، برمیگردد، بهعنوان کسی که از قانون بهطرز بدی فراری شده است، و داستان برگشتی خشن و عجیبی به خود میگیرد که در اپیزود آخر زمستان و برگشت بهار به وقوع میپیوندد.
ممکن است فیلم خیلی مذهبی و خستهکننده به نظر بیاید، اما سبک آن درواقع چنین نیست. فیلم چهارچوبی بودایی دارد، اما احساساتی که فیلم را دربر میگیرد جهانی است و شور و هیجان را به ارمغان میآورد، نهتنها برای فیلمبرداری زیبای بیک دونگ- هیون، بلکه همچنین تعادلی که “کیم” در همهی عناصر داستان به وجود آورده است. همچنان که زندگی را از میان چشمان دو غریبه در دنیای بیگانهی خودشان میبینیم، ما همهی تجارب زندگی را با همهی آرزوها، خشونتها و بیرحمیهایش- و با همهی زیباییهایش، مهربانی و خوشی و لذت را به خوبی میبینیم.
“کیم” در سینمای جدید کره چهرهای مهم محسوب میشود. در فیلمهای قبلیاش به فراوانی دیده میشود که او به زندگی مدرن در کره و مشکلات آن پرداخته است، یعنی جنایت و سکس. و در اینجا به نظر میرسد که او از این درونمایهها دوری جسته اما درواقع او این تمها را از زاویهی دیگری مورد بررسی قرار داده است، از زاویهی بهتری. این یک فیلم حیرتانگیز است. برای تماشا کردن شخصیتهایی که بهسوی بهترینها در بودا حرکت میکنند که ما میبینیم در یاساجیرو ازو کلاسیک ژاپنی و در فیلمهای ازو، حرکت از میان چرخهای که بدون پایان تکرار میشود- زیبایی، غم، فصلهای زندگی … و دوباره بهار.
مترجم: فرزانه قنبری
ارسال به سایت آگاه فیلم : ۳ بهمن ۱۳۸۵
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.