کانون ۱۲۲ : کلام Ordet کارل تئودور درایر Carl Theodor Dreyer
کلام
Ordet
کارل تئودور درایر
Carl Theodor Dreyer
کارگردان: کارل تئودور درایرCarl Theodor Dreyer
تهیهکننده کارل تئودور درایر
نویسنده کارل تئودور درایر (در عنوانبندی ذکر نشده)
بر پایه اردت (نمایشنامه) اثر: کای مونک
بازیگران:
Henrik Malberg
Emil Hass Christensen
Preben Lerdorff Rye
Birgitte Federspiel
Ejner Federspiel
موسیقی Poul Schierbeck
فیلمبرداری Henning Bendtsen
تدوین Edith Schlüssel
تاریخ (های) انتشار
۱۰ ژانویه ۱۹۵۵ (دانمارک)
سپتامبر ۱۹۵۵ (ونیز)
۱۵ دسامبر ۱۹۵۷ (ایالات متحده آمریکا)
۱۹۵۵ | درام, فانتزی | مدت زمان : ۱۲۶ دقیقه
مدت: ۱۲۶ دقیقه
کشور: دانمارک
زبان: دانمارکی
داستان فیلم Ordet / کلام:
اُردت (دانمارکی: Ordet به معنی کلام) فیلمی دانمارکی به کارگردانی کارل تئودور درایر محصول ۱۹۵۵ است. این فیلم بر اساس نمایشنامهای از کای مونک کشیش لوتری دانمارکی ساخته شده است که نخستین بار در سال ۱۹۳۲ اجرا شد. اُردت توانست شیر طلایی شانزدهمین جشنواره فیلم ونیز را از آنِ خود کند.
برنده شیر طلای ونیز در سال ۱۹۵۵ ـ این فیلم در ایران با نام (اردت) نیز شناخته می شود. مذهبی ترین فیلم درایر که پس از مصائب ژاندارک مشهورترین اثرش شمرده می شود. صحنه پایانی فیلم از درخشان ترین صحنه های تاریخ سینماست. ـ داستان: بورگن پیر با سه پسر، عروس و نوه هایش در مزرعه ای دورافتاده زندگی می کنند. پسر بزرگتر با همسرش تولد کودک شان را انتظار می کشند. پسر وسطی خود را مسیح می پندارد. پسر کوچکتر قصد ازدواج با یک دختر خیاط را دارد…..
واکنش:
پس از مصائب ژاندارک، اردت نخستین فیلمی از درایر بود که توانست به سرعت مورد تحسین منتقدان قرار بگیرد و به طور ویژهای در کشور خودش دانمارک، در میان منتقدان و تماشاگران و همینطور منتقدان دیگر کشورها محبوب بود.
نظر:
عده ای می گویند او یک ضدروشنفکر تمام عیار و به شدت منفور بورژواهای پاریسی بود و این خود فرانسوی ها بودند که او را دستگیر و محاکمه کردند و نه انگلیسی ها.عده ای دیگر معتقدند این دختر جوان که در قرن پانزدهم ادعا کرد فراخوانده شده تا فرانسه را نجات دهد و جانش را بر سر اعتقادش گذاشت برای همیشه یک قدیس بوده و خواهد ماند.هر چه هست، شرح زندگی و مرگ این بانوی نوزده ساله آنقدر جذاب و وسوسه انگیز است که از همان سال های نخستین پیدایش سینما تا همین اواخر مورد توجه سینماگران مطرح بسیاری واقع شده و کارگردانانی همچون ژرژ ملی یس، کارل تئودور درایر، روبرتو روسلینی، اتو پره مینجر، ویکتور فلمینگ، روبر برسون، ژاک ریوت و لوک بسون هرکدام به نوعی او را بر پرده نقره ای خلق کردند. گاه به صورت یک روایت کلاسیک فلمینگ، گاه در کسوت یک قدیسه کامل برسون، گاه به صورت یک قهرمان پره مینجر و یا زنی جنگجو و مردد بسون و…اما بدون شک «ژان» درایر یک شاهکار تمام عیار و اگر نگوییم بهترین یکی از ماندگارترین ژاندارک های تاریخ سینما است.«مصائب ژاندارک» ۱۹۲۸ نمونه یک اثر بین المللی سال های واپسین سینمای صامت بود و به رغم آنکه در نمایش عمومی خود «اولین اکران، ۲۱ آوریل ۱۹۲۸ کپنهاگ» شکست خورد و اقبال عمومی چندانی نیافت، معهذا به دلیل نوآوری های فوق العاده که تا آن زمان مرسوم نبود، مورد توجه قرار گرفت و طی سالیان روز به روز بر ارزش و اعتبارش افزوده گشت.کارل تئودور درایر کارگردان دانمارکی در نهمین تجربه کاری خود پس از مدت ها فعالیت به عنوان روزنامه نگار و فیلمنامه نویس و بعد از موفقیت چشمگیر فیلم سرورخانه ۱۹۲۵ به استخدام موسسه معتبر Societe Generalede films درآمد تا به میل خود در مورد یکی از سه شخصیت تاریخی «ماری آنتوانت»، «کاترین دومدیچی» و «ژاندارک» فیلمی بسازد و درایر نهایتا «ژان» را انتخاب کرد و فیلمنامه را براساس رمان ژوزف دلتیل نوشت.
درایر از معدود افرادی بود که در دوران جذب کارگردانانی مشهور چون لانگ، مورنائو، افولس و… به هالیوود به آنجا نرفت و در اروپا ماند و در طول ساخت شاهکارش از افراد صاحب سبکی بهره می برد.وی با همراهی رودولف ماتر فیلمبردار مشهور لهستانی و هرمان وارم طراح صحنه متبحر آلمانی کابینه دکتر کالیگاری، دانشجوی پراگ و…. و با استفاده از حرکات پیچیده دوربین به سبک جنبش آوانگارد فرانسوی و طراحی های اکسپرسیونیستی و میزانسن آلمانی و مونتاژ شوروی که از علاقه درایر به آیزنشتاین و گریفیث نشٲت می گرفت و همچنین با بهره گیری از بازی بسیار قدرتمند و ماندگار ماریا فالکونتی و نماهای درشتی که از وی در پس زمینه سفید و خالی می گرفت فضای سرد و خشک و خالی و وحشت انگیز دادگاه، مظلومیت و قربانی بودن ژان، خشونت فراوان اعضای هیات حاکمه و در یک کلام درونیات آنان را به بهترین نحو نمایش داد. درایر با استفاده از کلوزآپ های چهره بدون گریم فالکونتی در پس زمینه سرد و سفید دیوارهای زمخت دادگاه و با استفاده از فیلم خام پانکروماتیک و نمایش خشونت و بلاهت اعضای دادگاه و دکورهای عظیم قلعه که در ابعاد واقعی ساخته شده بودند، بیش از هر چیز بر تنهایی ژان و مخالفت خود با تعصب بیش از حد و کورکورانه پافشاری کرد. ماریا فالکونتی با آن چهره نازیبا اما به شدت رنجور و دردمندش و با بازی تئاتری خود، سرگردانی، آشفتگی و تردید ژان و ظلمی را که به او روا می داشتند به نحوی چشمگیر نشان داد. وی که بنا بر دعوت درایر و پس از تماشای یکی از تئاترهایش یک کمدی مدرن توسط او، در اولین نقش سینمایی اش ظاهر شد و البته بسیار هم آزار دید، پس از بازی در این فیلم دیگر در هیچ اثر سینمایی ظاهر نشد، اما یک بار دیگر در تئاتر نقش «سنت ژان» را بازی کرد.
فالکونتی به قدری برای بازی در نقش دوشیزه اورلئان از خود انرژی گذاشت و جسارت به خرج داد که گویی پس از آن دیگر توانی نداشت. وی که با مدیوم سینما آشنا نبود و همواره در تئاتر فعالیت می کرد، نمی توانست خود را با آن وفق دهد. دوربین ماند در تمامی صحنه ها به دنبال کوچکترین حرکت اجزای صورت اوست. و یکی از زیباترین لحظات فیلم، صحنه ای است که موهای ژان را می تراشند و او را شکنجه می دهند. نماهای نزدیک ابزارآلات شکنجه، چهره های مخوف کشیشان و چشمان درشت و غمبار ژان، بیشترین میزان همدردی با او را پدید می آورد. کاری که فالکونتی با هدایت درایر انجام داد، هیچ گاه به همان قوت در بازی ژاندارک های دیگر اینگرید برگمن، جین سیبرگ، ویلایوویچ و… تکرار نشد. یکی از ایرادات وارد بر فیلم آن است که بیش از حد به دیالوگ وابسته است. هرچند که ظاهرا برای دریافت عمیق تر و کامل مخاطب با مصائب ژان، وجود این همه گفت وگو در کنار نماهای درشت از چهره وی، اجتناب ناپذیر به نظر می آمد. یکی دیگر از بازیگران مطرح فیلم، «آنتونن آرتو» نمایشنامه نویس و شاعر فرانسوی بود که بازی گیرایی را در نقش «برادر ماسیو» دوست و همراه ژاندارک، به نمایش گذاشت. در طول مدت زمان نسبتا طولانی فیلم ۱۱۰ دقیقه، تنها آخرین روز زندگی ژاندارک، چگونگی محاکمه و به آتش کشیدن او به تصویر درمی آید. درایر چه در این اثر و چه در آثار دیگرش همواره به آنچه معتقد بود، وفادار ماند. وی اعتقاد چندانی به این دنیا نداشت و ایمان فردی را بسیار باور داشت.
روزنامه «شرق»
جلسه ۱۲۲ کانون تحلیلگران سینما ۸۷/۱۱/۲۵ آگاه فیلم
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.