موشی که غرید: پیتر سلرز Peter Sellers و کمدی بریتانیایی
پیتر سلرز در سال ۱۹۲۵ در همپشایر انگلستان متولد شد. از نمایشهای وودویل به تئاتر حرفهای و معتبر اندن رسید. در همان زمان بازیگری را در تلویزیون نیز تجربه کرد. از ۱۹۵۱ بازی در سینما را آغاز نمود. نخستین درخشش او در کمدی سیاه الکساندر مکندریک، «پیرزنکشها» بود. جایی که در کنار گینس در غالب دستهای از آدمهای نامتجانس به خانهی پیرزنی باهوش اما ساده دل میروند، بهترین تصاویر کمدیهای پرنیش و کنایه کمپانی ایلینگ شکل میگیرد. در سال ۱۹۵۸ برای کمپانی والت دیزنی در «تام بندانگشتی» بازی کرد. همبازی او در این فیلم تری توماس، کمدین انگلیسی، بود. کسی که در فیلم بعدی سلرز نیز در کنار او بود. فیلم مذکور «حال من خوبه جک» نام داشت و سلرز نقش یک سرکارگر را عهدهدار بود. لئونارد مالتین بازی او را در این کمدی بولتیگ، بسیار درخشان توصیف میکند. او تا اینجا- و کمابیش از این پس- نمایندهی طبقهی متوسط انگلیس با آرزوها و آمال کوچک و محدود و طغیانهای ناگهانی؛ کاراکتری همچون الک گینس در «اوباش لاوندرهیل». سال ۱۹۵۹ با بازیاش در «موشی که غرید» به روی مهمترین کمدینهای ایلینگ- همچون گنیس- انگشت نهاد: طبایع متضاد. او با بازی در سه نقش متفاوت، نخستین شاهکار خود را در فیلمهای چند نقشیاش، عرضه نمود. ۱۰ سال قبل از این تاریخ الک گینس در «قلبهای مهربان و تاجهای گل» چنین موفقیتی کسب کرده بود. سکانس پیش از عنوانبندی فیلم یک درخشش بیسابقه در سینمای کمدی انگلستان است. موفقیت این اثر، ساخت ادامهی آن را در ۱۹۶۳ سبب شد.
در ۱۹۶۰ با سوفیالورن در «زن ملیونر» همبازی شد. او نقش پزشکی هندی را بازی کرد و چنان تصویر دقیقی از یک هندی ترسیم نمود که تاکنون دیده نشده است. بعدها با بازی در «پارتی» دوباره این هنر مسلم را در بازآفرینی لهجه هندی و آن بلاهت و سادهدلی آشکار نمود. بازی در نقش غیر عادی فیلم «لولیتا» (۱۹۶۲) باعث آشنایی او با کوبریک شد. بنابراین در ۱۹۶۳ با بازی در «دکتر استرنجلاو» و بهترین کمدی سیاه تمام عمرش، و چه بسا تمام تاریخ سینما به مرز نبوغ قدم نهاد. رئیسجمهور آمریکا، دکتر استرنجلاو و سرباز سادهلوح آمریکایی، سه نقش او در این فیلم بودند. حمله به میلیتاریسم در «دکتر استرنجلاو» آنقدر تند و بیرحمانه است که امروزه نیز چیزی از تندی نیش آن کم نشده. اما مهمترین و مشهورترین نقش تمامی عمر او در «پلنگ صورتی»، در مقابل دیوید نیون فرز و چالاک از مقابل در وجه شخصیتی انگلیسیها، خموش و سکون و سادگی در مقابل تحرک و پیچیدهنمایی خبر میداد. در این فیلم او بیرحمانه قربانی زیرکی تمامی اطرافیانش- حتی زن محبوبش- میشد و هیچ نقطهی امیدی دیده نمیشد. این کمدی پررنگ و نور و پرستاره دنبالههای زیادی را تا سال ۱۹۷۸ (واپسین سالهای عمر سلرز) در پی داشت. از جمله: تیرگی در تاریکی، بازگشت پلنگ صورتی و … .
با بازی در «تازه چه خبر پوسیکت؟» کنار وودیآلن تازهکار قرار گرفتو او روانشناسی بود که خود بیمارتر از بقیه بهنظر میرسید. موهای بلند به سبک جوانان دههی ۶۰ و عینک وودیآلن هیبت ناآشنایی برایش فراهم کرده بود. کمدی فرامیششده «بهدنبال روباه» علیرغم اینکه کارگردانی چون ویتوریودسیکا را داشت شکست خورد. فیلم بعدی او با این با این کارگردان ایتالیائی بهنام «زن ضربدر هفت» هم برایش چیز جدیدی نداشت چراکه در تعدد اپیزودهای فیلم و بازیگران گم شد. هجویه جیمز باند با نام «کازینو رویال» فرصت مناسبی بود تا بار دیگر یکی از نقشهای کارتونی و غریب خود را ایفا کند. اما بزرگترین شاهکار عمر او و یکی از بزرگترین کمدیهای تاریخ، «پارتی»، در سال ۶۸ ساخته شد. بلیک ادواردز کمدیساز که پیش از این با سلرز در مجموعهی پلنگ صورتی همکاری کرده بود، نقش سیاهی لشگر سادهلوح هندی را که اشتباها به یک میهمانی هالیوودی دعوت میشود، به پیتر سلرز سپرد. کمدی سرزنده ادواردز ادای دینی است به کمدیهای دوحلقهای. مملو از شوخیهای تاپ تصویری. رجوعی به کمدی اسلپ استیک. بازی حیرتانگیز با رنگها و وحدت زمان و مکان که به سرعت فیلم را به کلاسیک یگانهای تبدیل نمود. دوران گذار از مرحلهی پیرمردها و سنتها و کتفراک به عصر جوانان و راک و رنگهای تند در قالب این کمدی ساده چنان استادانه مطرح میشود که جدیترین گفتارها و مکتوبات را تحت تاثیر خود قرار میدهد. تا این تاریخ سلرز هم فیلم ساخته (آقای توپاز در ۱۹۶۱)، هم آواز خوانده و هم ازدواج کرده (با آنهیز و بعدها با بریتاکلند) و هم شانس بازی در فیلم «احمق مرا ببوس» بیلی وایلدر را بهخاطر حملهی قلبی از دست داده است.
اما واپسین اثر بزرگ او «حضور» کمدیسیاه دیگری است. که جانمایهی تمامی نقشهای پیشین اوست.
نقشی که بیشتر تحت تاثیر کمدینهای آمریکایی است تا انگلیسی. همان آدم معصوم و دستنخورده در تقابل با جهان ناپاک و پیچیده. چیزی مابین قهرمان کاپرا و جریلوئیس٫ نیش و کنایههای فراوان به تلویزیون و رسانهها و سیاست داخلی آمریکا، همگی تحتالشعاع بازی بینظیر این نابغهی شناخته نشده، واقع میشوند.
سلرز یک سال بعد در ۱۹۸۰ درمیگذرد. حضور او در این مجموعه و نمایش فیلمی از سلرز در کنار چاپلین و لوید و لوئیس و باقی بزرگان هم سعی در شناخت شخصیت سینمایی در حاشیه ماندهی اوست و هم نمونهای از کمدینهای انگلیسی و کمدیهای استودیوی ایلینگ که در تاریخ سینمای کمدی جهان نقشی بزرگ دارند.
فیلمهای اصلی پیتر سلرز:
۱۹۵۵ قاتلین پیرزن (با الک گینس)
۱۹۵۸ تام بندانگشتی (با تری توماس)
۱۹۵۹ حال من خوبه جک (با تری توماس)
۱۹۶۰ زن میلیونر (بل سوفیا لورن)
۱۹۶۲ لولیتا (با جیمز میسون) در دو نقش متفاوت
۱۹۶۳ دکتر استرنجلاو (با جورج سیاسکات و استرلینگ هایدن) در سه نقش متفاوت.
۱۹۶۴ پلنگ صورتی (با دیوید نیون، کلودیا کاردیناله و کاپوسین)
۱۹۶۴ تیری در تاریکی (با الک زومر)
۱۹۶۵ بازه چهخبر پوسیکت؟ (با پیتر اوتول و وودیآلن)
۱۹۶۶ جعبهی عوضی (با مایکل کین)
۱۹۶۷ زن ضرب در هفت (با شرلی مک لین، روسالو براتسی، ویتوریو گاسمن، مایکل کین، آنیتا اکبرگ)
۱۹۶۷ کازینورویال (با دیوید نیون، اورسن ولز، وودی آلن، ویلیام هولدن، پیتر اوتول و …)
۱۹۶۸ پارتی
۱۹۷۰ دختری در سوپ من (با گلدی هاون)
۱۹۷۳ خوشبینها
۱۹۷۴ بازگشت پلنگ صورتی
۱۹۷۶ پلنگ صورتی دوباره میتازد
۱۹۷۸ انتقام پلنگ صورتی
۱۹۷۹ زندانی زندا (با الک زومر)
۱۹۷۹ حضور (با شرلی مکلین و ملوینداگلاس)
۱۹۸۰ نقشهی شیطانی دکتر فرمانچو
تاریخ ارسال : ۷ خرداد ۱۳۸۶
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.