“مردگان” بهگونهای متفاوت ساخته شد
مارتین اسکورسیزی
Martin Scorsese
“مردگان” بهگونهای متفاوت ساخته شد
“The Departed” was so different
من فکر میکنم ایتالیاییها احساس نزدیکی زیادی با ایرلندیها دارند و همینطور فرهنگ مشابهی دارند البته تفاوتهایی هم وجود داشت مخصوصا زمانی که آنها برای اولینبار به همسایگیشان کوچ کردند. به هر حال ادبیات ایرلند برای من خیلی اهمیت دارد. مخصوصا شعرهای ایرلندی را خیلی دوست دارم به نظر من فوقالعاده است. حتی ادراکاتی که ایرلندیها از اصول مذهب کاتولیک دارند کنتراست جالبی با ادراکات ایتالیاییها از کاتولیک دارد.
البته مسائل بسیار دیگری هم وجود داشت عکسالعملهایی که هرکدام از شخصیتهای فیلم نشان دادند، فیلمنامهی قوی که در دست داشتم، افکار من در مورد عکسالعملهای مردم، طبیعت، نگرش و طرز برخورد آنها در برابر دنیایی که قرار بود شخصیتهای فیلم من، از شخیتهای اصلی گرفته تا “الک بالوین” و “مارک والبرگ”، داشته باشند.
زمانی که من فیلمنامه را میخواندم در واقع به عناصر داستانی که “بیل” به خوبی کنار هم چیده بود عکسالعمل نشان دادم، نه به اینکه آن یک فیلم موفق هنگ کنگی بوده یا چیز دیگری چون به نظر من اصلا سینمای هنگ کنگ چیزی برای تقلید کردن ندارد و مطمئنا آینطور هم نیست که مهارت و موفقیتهای من بهعنوان یک فیلمساز فقط با تقلید از یک فیلم دیگر کامل شده باشد. تنها چیزی که برای من مهم بود آن دنیای بسته شده با دروغ بود و اینکه در این شرایط طرز فکرها چگونه خواهد بود. استفادهها از فیلم هنگ کنگی “اندرو لاوو” بیشتر یک وسیله بود؛ فقط یک پلات، یعنی وجود یک پلیس و یک تبهکار در مقابل یکدیگر بهعنوان دو خبرچین، که کار برپایهی آن باشد. نه اینکه از فرهنگ بیگانه یا حرکات آنها در فیلم استفاده کنیم. من خواسته یا ناخواسته به سوی فیلمهایی که تم خیانت و حقیقت را در کنار هم دارد سوق داده شدهام. شاید از مضمون آن بیشتر خوشم میآید. وقتی به پروژههایی که برپایهی این فیلمنامه برمیگردم میبینم “مردگان” به گونهای متفاوت ساخته شده است.
خوب ما تقاوتهای کاری با هم داشتیم اما این در بیشتر موارد یک چیز بسیار عادی است. زمانیکه ما قسمتی از جریان کاری هستیم، مطمئنا بازی ما با توجه به شرایط با آن چیزی که نویسنده در فیلمنامه نوشته تفاوتهایی خواهد داشت. به هرحال این روش کار من است که همیشه اهداف مسلمی را در هرکاری پیش بگیرم و در اینجا به خاطر اینکه این مرد از ما دور نیفتد همان راه مستقیم را میرفتم و در بعضی جاها از “بیل” و هرکسی در گروه که نظری داشت کمک میگرفتیم.
خوب البته شباهتهایی دارد. جملاتی کلیشهای که همه شنیدهایم: دستگیری دزد، پیدا کردن دزد، انسانهایی از دنیای دون و پست و انسانهای دیگری که بهدنبال آنها هستند. اینها همیشه در کنار هم هستند. و من وقتی فیلمنامه را خاندم بر آن شدم تا بار دیگر چنین دنیایی را ترسیم کنم. اما در مورد خودم من همیشه با صحنههایی که مربوط به اوباش خیابانی، جوانان بیکار و اوباشی که در کافهها دور هم جمع میشوند و اینگونه صحنهها راحتتر کار میکنم تا با صحنههای پلیسی. چون فکر میکنم خسته کننده است. در این فیلم “والبرگ” رفتاری واضح دارد و همکارش “بالوین” هم بسیار منظم و در راستای “والبرگ” است که من را یاد “بود ابوت” و “لوکاستولو” میاندازند. به طوری که من نمیتوانستم چیزی به آنها در مورد نقششان بگویم و خودشان بازی میکردند. اما ساختن صحنههای گنگستری برای من جذابتر است.
تاریخ ارسال: ۱۸ فروردین ۱۳۸۶
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.