جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • آموزش روی خط
    • فیلم‌سازی
    • فیلم‌نامه‌نویسی
    • نویسندگی
    • عکاسی
  • آموزش آنلاین
    • فن تدریس
    • آموزش راهبردی
    • عضویت الماسی
  • آموزش رایگان
    • هنر انتخاب
    • کتاب‌های ما
    • عکاسی و فیلم‌سازی با موبایل
    • سینمای جوان، از دیروز تا فردا
  • بلاگ
    • دمو
    • الماسی
    • تی وی توس
    • شرح احوال
    • مقاله – یادداشت
    • کانون تحلیل‌گران سینما
  • خوبه بدونید
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • مدیر مسئول
    • مجید سیف‌العلمایی
    • مدرسان
    • قوانین و مقررات
    • سیاست حریم خصوصی
"مجید سیف‌العلمایی" هستم، “مربی و مشاور فیلم‌نامه‌نویسی و فیلم‌سازی” از “سیف‌دات‌آی‌آر”. ماموریتم کمک به مشتاقان و فعالان سینمایی است تا بتوانند بهتر فیلم‌نامه بنویسند و اصولی فیلم بسازند، به روش کاملاً کاربردی و نتیجه محور.
  • 05135420705
  • sayfdotir@gmail.com
SAYF.IR
  • خانه
  • آموزش روی خط
    • فیلم‌سازی
    • فیلم‌نامه‌نویسی
    • نویسندگی
    • عکاسی
  • آموزش آنلاین
    • فن تدریس
    • آموزش راهبردی
    • عضویت الماسی
  • آموزش رایگان
    • هنر انتخاب
    • کتاب‌های ما
    • عکاسی و فیلم‌سازی با موبایل
    • سینمای جوان، از دیروز تا فردا
  • بلاگ
    • دمو
    • الماسی
    • تی وی توس
    • شرح احوال
    • مقاله – یادداشت
    • کانون تحلیل‌گران سینما
  • خوبه بدونید
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • مدیر مسئول
    • مجید سیف‌العلمایی
    • مدرسان
    • قوانین و مقررات
    • سیاست حریم خصوصی
ورود / عضویت
آخرین اطلاعیه ها
لطفا برای نمایش اطلاعیه ها وارد شوید
0

وبلاگ

SAYF.IR > بلاگ > کانون تحلیل‌گران سینما > آیا رمز داوینچی اساسا قابلیت رمزگونگی دارد یا نه؟

آیا رمز داوینچی اساسا قابلیت رمزگونگی دارد یا نه؟

۱۳ مرداد ۱۳۸۶
ارسال شده توسط آگاه فیلم
کانون تحلیل‌گران سینما

رمز داوینچی
The da vinci code

  • کمال الدین غراب:

آیا این آثار اساسا قابلیت رمزگونگی دارند یا نه؟

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

با سلام خدمت دوستان و عرض خیر مقدم. و با تشکر از دست‌اندرکاران این جلسه و ترتیب‌دهندگانش به‌ویژه آقای “سیف” که همت کرده‌اند و کار بزرگی را در این شهر آغاز کرده‌اند و نشست‌هایی را از این دست برگزار می‌کنند و بعضا به من حقیر هم افتخار می‌دهند که در خدمتشان باشم.

فرصت من برای آماده کردن مطالبی در خصوص این فیلم و نکاتی که در آن مطرح شده بسیار کم بوده است. در عین حال در حد بضاعت اندکم سعی کرده‌ام به‌عنوان آغازگر بحث، مطالبی را جمع‌آوری کنم و در خدمت دوستان بزرگوار ارائه کنم با امید به این‌که در ادامه‌ی بحث مرا کمک کنید و اطلاعاتی که در خصوص فیلم دارید و احتمالا رمانش را خوانده‌اید، یاری برسانید.

ابتدا، قبل از هرگونه اظهار نظری درباره‌ی فیلم، فکر می‌کنم بهتر است چند نکته‌ای را که در فیلم مطرح شده توضیح دهیم، تا اطلاعاتی پیرامون آن‌ها داشته باشیم و سپس نگاهی به فیلم بیندازیم. چون احتمال دارد چنان‌که من خود گرفتارش بوده‌ام – با توجه به نوع ارتباط ما با فیلم از طریق زیرنویس فارسی و این‌که مسایل مطرح در آن‌را به‌‌طور گذرا و بسیار سریع در می‌یابیم – با یک‌بار دیدن، منظور نویسنده‌ی داستان و کارگردان فیلم را نتوانیم خوب بفهمیم. بنابراین فکر می‌کنم که در ابتدا یک توضیح اجمالی درباره‌ی خود فیلم و برخی موضوعات مطرح شده در آن بد نباشد. بعد اگر مسئله‌ای بود به آن هم بپردازیم.

در فیلم از برخی تشکل‌ها سخن گفته شده و از برخی حوادث تاریخی نام برده شده‌ است. دو سه نکته را در این زمینه توضیح می‌دهیم. نخست صومعه یا دیر “صهیون”؛ به‌عنوان یک انجمن سری، که آیا اساسا واقعیت و موجودیت داشته یا نه؟ در این فرصت اندکی که در اختیار داشتم، متاسفانه نتوانستم چیز زیادی درباره‌ی آن پیدا کنم؛ جز این‌که می‌دانیم “صهیون” نام کوهی است در فلسطین که توسط دو کوه زیتون احاطه شده و “حضرت داود (ع)” در سرزمین پای این کوه حکومتش را تشکیل داده است و خلاصه از مکان‌های مقدس آیین یهود و مسیحیت است. دیر “صهیون” عنوان انجمنی است سری که در این فیلم از آن سخن گفته می‌شود. انجمنی متشکل از کسانی‌که حامیان و نگهبانان جام مقدس بوده‌اند و در همان ابتدای مسیحیت تشکیل شده و کارش محفاظت از جام مقدس – که اشاره‌ای است به مریم مجدلیه – بوده‌ است. گفته شده که انجمن “صهیون” یا دیر “صهیون” در حقیقت در سال ۱۱۸۸ میلادی تأسیس شده است. برخی نیز سال ۱۰۹۹ را ذکر کرده‌اند. ظاهرا مسئولان کتابخانه‌ی ملی فرانسه اسنادی پیدا کرده‌اند که هویت این انجمن و برخی از افراد آن‌را فاش می‌کرده ‌است. در کتاب و فیلم گفته شده که افرادی مانند “لئوناردو داوینچی”، “آیزاک نیوتن”، “ویکتور هوگو” و “ژان کوکتو” از اعضای آن بوده‌اند. یافته‌های مسئولان کتابخانه‌ی ملی فرانسه ظاهرا سابقه‌ی تاریخی و حقیقی بودن این انجمن را اثبات می‌کند. اما نه بلافاصله پس از عیسی؛ به هرحال این‌که این انجمن حقیقتا وجود داشته یا نه، سئوالی است که پاسخ آن از عهده‌ی اینجانب بیرون است. اما در این‌که بزرگانی چون “ویکتور هوگو” و “لئوناردو داوینچی” و… اعضای آن بوده‌اند، یا در اوائل مسیحیت تشکیل شده، کاملا ساخته و پرداخته‌ی ذهن نویسنده‌ی رمان ‌است. این یک نکته راجع به دیر صهیون.

نکته‌ی بعد بحث مراسم “هیروس گاموس” است. این مراسم گفته شده یک مراسم مذهبی بوده که در آن نوعی همآغوشی بین زن و مرد انجام می‌گرفته ‌است؛ و غرض از آن، در واقع به‌نوعی تعالی یافتن مرد بوده است. “هیروس گاموس” لغتی یونانی است به‌معنی ازدواج. ولی ظاهرا مقصود از ازدواج همان اتصال جنسی و جسمی زن و مرد است. گفته شده قدمت این مراسم به دو هزار سال پیش می‌رسد، قبل از آیین مسیحیت. در جایی خواندم در مهرپرستی (خورشید پرستی) رایج بوده و وارد مسیحیت شده و کشیشان و راهبه‌های یونانی به‌طور مرتب آن‌را اجرا می‌کرده‌اند. در فیلم هم در بک‌گراندهایی، نشان داده می‌شود. در این مراسم زن‌ها با شنل سفید و کفش طلایی ظاهر می‌شده‌اند و نقاب بر چهره داشته‌اند و مردها با شنل سیاه و کفش سیاه و نقاب. هم‌دیگر را تشخیص نمی‌داده‌اند، حلقه می‌زده‌اند و در وسط این حلقه این مراسم را انجام می‌داده‌اند. در صحنه‌ای از فیلم می‌بینیم که “سوفی” در کودکی می‌آید و از پشت پنجره نگاه می‌کند، پدربزرگش را در حال همآغوشی با زنی می‌بیند که برایش جای ابهام و سؤال دارد، بعدها متوجه می‌شود که دارد آن مراسم به اصطلاح روحانی را انجام می‌دهد. اعضای دیر “صهیون” از همان عصر عیسی به این مراسم پای‌بند بوده‌اند. به لحاظ فلسفی اعتقاد به ناکامل بودن جنس مذکر وجود داشته است. گفته شده که چون مرد موجود ناکاملی است در لحظه‌ی وصال از اندیشه‌هایی که دارد رها می‌شود و در لحظه‌ی روشنی امکان حضور خدا و گفت‌وگو با او را پیدا می‌کند. در فیلم این‌طور احساس می‌شود که گویی حضرت مسیح(ع) این مراسم را تایید کرده و ازدواجش با مریم مجدلیه در واقع اجرای همین مراسم بوده و به‌عبارت دیگر حضرت عیسی هم با این مراسم به نوعی به تعالی معنوی رسیده است! جز این، دلیل اصرار فیلم‌ساز را از اشاره به این مراسم در چندین پلان فیلم نمی‌فهمیم. این هم یک نکته.

نکته‌ی دیگر راجع به مذهب “اپوس دئی” است. که در این فیلم اسقف “آرینگا روزا” رهبر آن و “سیلاس” از اعضای آن هستند. “اپوس دئی” گفته شده به‌معنی “عمل خدا” است، و من فکر می‌کنم با تعریفی که از این واژه خواندم، اصطلاح ” مشیت الهی” شاید بیشتر بر آن تطبیق پیدا کند. بنیادگذار این مذهب، “خوزه ماریا اسکریوا” فردی اسپانیایی بوده و در سال ۱۹۲۸ این مذهب را بنیادگذاری کرده است و بعد هم از طرف کلیسا تقدیس شده و قدیس نامیده شده. کتابی دارد به‌نام “صراط ، ۹۹۹ مراقبه برای انجام اعمال الهی در زندگی شخصی” . این مذهب شعائر خاصی دارد. از کتاب ایشان، ۴ میلیون نسخه به ۴۲ زبان در سراسر دنیا منتشر شده است. یکی از نکات برجسته در این مذهب تحقیر جسمانیت است. برخی از اعمال آن ریاضت‌هایی است جسمانی، که از پیروان درخواست می‌شود. چنان‌که در فیلم، “سیلاس” را می‌بینید که به این ریاضت‌ها می‌پردازد. گفته شده پیروان سرسخت این مذهب در روزهای دوشنبه و چهارشنبه به‌مدت دو ساعت در قسمت رانشان زنجیری را می‌بندند که بخشی از آن تیز شده و ران را پاره و خون‌آلود می‌کند؛ در روزهای شنبه و سه‌شنبه هم با تازیانه‌ای که از طناب بافته شده و سر آن گره دارد، بر پشت خود شلاق می‌زنند. اعضای این مذهب حق پرسیدن از ریاضت‌های همدیگر را ندارند. این ریاضت‌ها شخصی است و کسی حق ندارد راجع به آن از دیگری بپرسد. خود اعضا، نام این شکنجه‌ها را “رویارویی نفسانی با شیطان” گذاشته‌اند. معتقدند وقتی صحبت از رابطه‌ی انسان با خدا در میان هست، دیگر بحث از حریم خصوصی انسان مطرح نیست. در این‌جا چیز خصوصی‌ای وجود ندارد. از این‌رو در اقامتگاه‌های دائم این فرقه درها باز است. قفل ندارد. خانه‌ی شخصی ندارد. مردها روی حصیر می‌خوابند و زن‌ها حتی حق این‌را هم ندارند و با لباس خودشان باید روی زمین بخوابند. پیروان این مذهب بین ۸۰ تا ۱۰۰ هزار نفر در سراسر جهان گزارش شده‌ است و البته همان‌طور که در فیلم، اسقف هم اشاره کرد، این‌طور نیست که همه‌ی اعضا قید و بند داشته باشند که حتما این ریاضت‌ها و این شکنجه‌ها را انجام دهند. در زندگی شخصی مذهبی است خیلی پایبند به اصول خانواده. معتقدند روابط دختر و پسر قبل از ازداوج نباید باشد. به اصول و تقدسی برای خانواده قائل هستند.

این سه نکته‌ای بود که به‌نظر رسید لازم است برای روشن‌تر شدن فیلم مطرح شود.

حالا مروری داشته باشیم به اصل داستان. اصل داستان فیلم، بر مبنای تئوری ازدواج حضرت مسیح(ع) با “مریم مجدلیه” است که حرف تازه‌ای نیست، هم‌چنین مسئله‌ی خون مقدس و جام مقدس، که گویا قبل از “دن براون” هم دو نویسنده‌ی انگلیسی آن‌را مطرح کرده بودند. “نیکوس کازانتزاکیس” نویسنده بزرگ یونانی در رمان معروف “آخرین وسوسه‌ی مسیح”، به‌نوعی از وسوسه‌ای زمینی در حضرت مسیح (ع) سخن می‌گوید. “اسکورسیزی” فیلم‌اش را ساخته و در پلان آخر فیلم همآغوشی مسیح(ع) با “مریم مجدلیه” را نشان می‌دهد. حالا این فیلم‌ساز این تئوری را مبنای فیلمش قرار داده و به‌دنبال آن مسایل دیگری را مطرح می‌کند. بعد تجلیل از “مریم مجدلیه” به‌عنوان جام مقدس و کسی که حامل نسل مسیح(ع) است. سپس مخالفت کلیسا به‌خاطر الهی دانستن وجود حضرت مسیح (ع)، و در نتیجه تلاش برای از بین بردن “مریم مجدلیه” و نسل عیسی. هم‌چنین کشتن زنان و تحقیر آن‌ها در تحریم مسئله‌ی “هیروس گاموس”. و در ادامه، بحث دیر صهیون و محافظان و مدافعان “مریم مجدلیه” و نسل عیسی، که در فیلم همان شوالیه‌های اولیه باشند، ادامه‌ی نسل شوالیه‌های دیر “صهیون”، عضویت افراد معروفی در آن در طول قرون، هم‌چون “داوینچی” و دیگران، تا می‌رسد به “سونیر”، مسئول موزه‌ی “لوور” و سرپرست “سوفی” در فیلم که بزرگش کرده و ‌عنوان استاد اعظم دیر “صهیون” را دارد و در واقع مسئولیت محافظت و مراقبت از جام مقدس را که حالا رسیده به “سوفی”؛ و خود “سوفی” که از موقعیت خود ناآگاه است و درآخر فیلم متوجه می‌شود. از طرفی وفاداران به کلیسا و افرادی مثل “سیلاس” از فرقه‌ی “اوپوس‌دئی” که خیلی بنیادگرا هستند و سخت به کلیسا اعتقاد دارند، در تلاش برای از بین بردن این راز (راز ازدواج عیسی و مریم مجدلیه) و فاش نشدن دروغ کلیسا، که عیسی خدا نبوده است. و یافتن جام مقدس که فکر می‌کنند یک شی‌ء است و جست‌وجوی نویسنده (گفتیم نویسنده، چون فیلم کاملا براساس داستان ساخته شده) در آثار “داوینچی”، به‌ویژه تابلوی “شام آخر”، برای اثبات انطباق جام مقدس بر “مریم مجدلیه”.

بحث‌های زیادی هست پیرامون آثار “داوینچی” که آیا این آثار اساسا قابلیت رمزگونگی دارند یا نه. به هر صورت نویسنده در آثار “داوینچی” دنبال نمادهایی است برای اثبات ازدواج حضرت مسیح (ع) با “مریم مجدلیه” و تقدیس “مریم مجدلیه” به‌عنوان جام مقدس.

یک نکته‌ی دیگر در رابطه با نقش استاد انگلیسی، “لی تیبینگ”، است که در فیلم یک مقدار مبهم نشان داده شده است. این استاد، در فیلم به‌عنوان محرک همه‌ی جریان در پشت پرده، ظاهر می‌شود. از سویی کسی است که خودش در پی جام مقدس است. در ذهن اسقف “اوپوس دئی” وانمود می‌کند که جام مقدس یک جام واقعی است؛ ولی در واقع خودش به این نتیجه رسیده که جام، واقعی نیست. یک شیء مادی نیست. بلکه نمادی است از زن و درست‌تر، رمزی از “مریم مجدلیه” است. این استاد در پشت پرده با تحریک اسقف به‌وسیله‌ی “سیلاس” از یک سو آنان را به جست‌وجوی جام مقدس و کشتن و پیدا کردن اعضای دیر “صهیون” و از بین بردن آنان‌ برمی‌انگیزد؛ شاید به‌دلیل این‌که احساس می‌کند آنان مانع از آن هستند که او دروغ کلیسا را برملا کند؛ چرا که اگر معلوم شود که نسل عیسی و “مریم مجدلیه” هم‌چنان زنده هستند، احتمال کشته شدنشان زیاد است. و اعضای دیر “صهیون” مراقبند که این راز هم‌چنان پوشیده بماند، چنان‌که تا کنون پوشیده مانده است. اما او به‌خاطر مخالفت سرسختانه‌ای که با کلیسا دارد و می‌خواهد دروغ کلیسا را رسوا کند، “سیلاس” و اسقف را به جان حامیان و نگهبانان جام مقدس می‌اندازد تا به هر صورت به مقصود خود برسد. از ‌طرف دیگر با کمک “رابرت لنگدون” که یک استاد امریکایی است و تخصص‌اش در رمزشناسی است، در جست‌وجوی روشن کردن و پیدا کردن جام مقدس، آخرین فرد از نسل عیسی، که برگ برنده‌ی اوست و در هیات “سوفی” آن‌را می‌یابد، برمی‌آید.

این نکاتی بود که برای روشن شدن موضوع فیلم به‌نظرم رسید که عرض کنم. مطالب زیادی در ارتباط با فیلم آماده کرده‌ام؛ از بازی‌ها گرفته تا مسایل دیگر. از موضع‌گیری کلیسا در برابر این فیلم. از عدم استقبالش در میان منتقدان. از انگیزه‌های نویسنده‌ی رمان و سازندگانش. ولی خلاصه می‌کنم چون می‌خواهم از بیانات استادان ارجمندی که تشریف دارند و اطلاعاتی در این زمینه دارند، استفاده کنیم و تحلیل عمیق‌تری را از فیلم ارائه دهیم. فقط یکی – دو نکته‌ی انتقادی را می‌گویم. یک نکته برمی‌گردد به محتوای فیلم. بحث عدم الوهیت حضرت مسیح (ع) در بین مسلمانان هم هست. در قرآن به صراحت می‌فرماید: “ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب. الحق من ربک فلا تکن من الممترین…” داستان عیسی در نزد خدا مانند داستان حضرت آدم است. (خدا) او را از خاک آفرید. شک هم نکن در این سخن الهی. بعد از این هم اگر کسی با تو در این‌باره مجادله کرد، بگو بیایید ما خود و فرزندانمان و همسرانمان را همه جمع کنیم و در پیشگاه الهی بر علیه یکدیگر نفرین کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. (این عین آیات قران بود که عرض کردم). داستان درازی دارد که می‌دانید. اسقف نجرانی با کسانش، و پیامبر با اهل بیتش برای مباهله جمع می‌شوند، ولی ناگهان مسیحیان حاضر به مباهله نمی‌شوند. اسقفشان می‌گوید ببینید که این فرد با چه کسانی می‌آید؟ وقتی برایش روشن می‌کنند که این‌ها نزدیک‌ترین و محبوبترین افراد نزد پیغمبر هستند، می‌گوید چهره‌هایی را دیدم که اگر هر چه می‌خواستند اجابت می‌شد. پیغمبر هم سپس می‌فرماید که اگر این‌ها واقعا تن به مباهله می‌دادند، بعد از نفرین من یک مسیحی بر روی زمین باقی نمی‌ماند و عذاب الهی بر این‌ها فرود می‌آمد. می‌خواهم بگویم که در اسلام هم این بحث را داریم که حضرت مسیح(ع) یک بشر است. اما دیگر خدای ناکرده حاضر نیستیم او را به ابتذال بکشانیم و از آن مقام قدسی‌‌اش بکاهیم. به‌عنوان روح‌الله می‌شناسیمش. داستان‌هایی از این دست برایش نمی‌بافیم. در هیچ سند تاریخی، در هیچ‌یک از اناجیل اربعه موجود، و در هیچ سند مورد قبول مسیحیت و حتی اسلام، سخنی، یا حتی اشاره‌ای کوتاه به این که حضرت مسیح ازدواج کرده است، یا تمایل به ازدواج داشته، یا فکری و برنامه‌ای یا فرصتی برای این کار داشته، یا این‌که “مریم مجدلیه” پیش از گرویدن به عیسی، زنی پاکدامن و نجیب یا نجیب‌زاده بوده است، یا این‌که حضرت عشقی، هوسی و اعتنایی – جز به‌عنوان یک بنده طالب پاکی و پذیرفته شدن در پیشگاه الهی – به او داشته، وجود ندارد. حتی نام هیچ زنی در شمار پیروان حضرت عیسی ذکر نشده است. و این‌ها از مسلمیات زندگی حضرت عیسی و تاریخ مسیحیت است. وقتی بدانیم که تئوری مبنای فیلم چه‌قدر خیالی است، به تخیلی بودن ماجراهای دنبال آن، مانند علت وقوع جنگ‌های صلیبی و تشکیل انجمن شوالیه‌های دیر صهیون و تصویر “مریم مجدلیه” در تابلوی شام آخر “داوینچی” (تابلویی که حدود ۱۴ قرن بعد از عیسی کشیده شده و بیش از دو قرن بر روی دیوار وضوح نداشته ‌است) پی می‌بریم. نکته‌ای که به‌عنوان یک انتقاد مطرح است این است که در این فیلم، یا در اصل خود داستان، به ادعای بشری بودن حضرت عیسی، و درست‌تر بگویم ادعای پرداختن حضرت به چنین نیازهای بشری‌اش، به‌ویژه نیازهای جنسی‌اش (همسر گزیدن و بچه‌ داشتن)، نه از دیدگاه روان‌شناختی و فلسفی، و نه از دیدگاه تاریخی نگریسته نمی‌شود. نویسنده، و به تبع او فیلم‌ساز، روی این‌که به من خواننده و به من بیننده این نکته را به اثبات برسانند، تمرکز نمی‌کنند؛ تا من فرصت داشته باشم در جای جای خواندن این رمان و تماشای این فیلم روی این مسئله دقت و تأمل کنم و به حقایق یا واقعیاتی برسم. نویسنده این موضوع ‌را، چنان‌که گویی مسلم است، مطرح می‌کند و بعد در کنارش آن‌قدر مسایل شگفت‌انگیز و جالب توجه پیش می‌کشد که من دیگر از تعمق بر روی این مسئله منحرف می‌شوم. مدام ذهن من درگیر نمادها و مسایلی می‌شود که در فیلم مطرح شده. “اوپوس دئی”، رمزهای “داوینچی”، جعبه‌ی راز نگهدار، دیر “صهیون”، “هیروس گاموس”، خط رز (رزلاین )، حروف وارونه و بسیاری از مسایل جالب توجه دیگر، که هرکدامش برای جذابیت بخشیدن به یک اثر به تنهایی کافی است، و همه‌ی این‌ها را در قالب یک ژانر پلیسی پر از کشمکش و تعقیب و گریز، همه فرصت هرگونه تعمقی را بر روی تئوری اصلی و بنیادی فیلم از تماشاگر سلب می‌کند. اکثر منتقدان به این نکته اشاره کرده‌اند که نویسنده و به تبعش فیلم‌ساز، تماشاگر و خواننده را در سردرگمی می‌برند. این سردرگمی به اعتقاد من عمدی بوده‌ است. عمدش هم در همین‌جاست که نمی‌خواهد من خواننده یا بیننده بر روی این مسئله به‌طور جدی بیندیشم و سؤال‌های اساسی‌ای را در برابر او مطرح کنم. آن‌قدر داستان را می‌پیچاند و آن‌قدر مسایل شگفت‌انگیزی را به میان می‌آورد که من تئوری مبنا را راحت باور می‌کنم و آن‌را واقعی می‌پندارم. هیچ‌گونه تشکیک عمیق تاریخی یا فلسفی را نسبت به عدم الوهیت حضرت مسیح (ع) و تمایلاتش در خواننده و تماشاگر برنمی‌انگیزد. برای همین اکثر منتقدان اشاره کرده‌اند و حتی آباء کلیسا هم گفته‌اند که این فیلم و کتابش مانند یک موج ضعیف و کوتاهی است که می‌‌آید و به سرعت به فراموشی سپرده می‌شود. و من فکر می‌کنم که این داوری درست است. جنبه‌ی پلیسی دادن به فیلم هم بیشتر از بار فلسفی و معنوی آن می‌کاهد. کاملا روشن است که نویسنده و فیلم‌ساز نظر به گیشه و پیشخوان کتابفروشی دارند تا کشف و بیان حقیقت تازه‌ای. چون حقیقت تازه‌ای در این زمینه وجود ندارد. تمایل به کشمکش پلیسی در فیلم تا آن‌جاست که حتی در جایی از فیلم می‌بینیم که آن فرد مسئول بخش امانات، فقط به دلیل این‌که دلش می‌خواهد بفهمد این امانت چه بوده که ۵۰ سال در آن‌‌جا نگهداری شده، “سوفی” و “لنگدون” را از شر پلیس نجات می‌دهد و می‌دزدد و سپس خودش بر آن می‌شود که این دو نفر را بکشد، بدون هیچ ربطی به بقیه‌ی ماجرا. ناگهان داستانی وارد می‌شود بدون هیچ‌گونه ارتباطی با بقیه. هرچه من منتظر ماندم ببینم که آیا این حادثه به “اپوس دئی” مربوط می‌شود یا به انجمن “صهیون” یا به استاد تاریخ‌دان، به هیچ‌کدام مربوط نشد. ماجرایی در این وسط ناگهان وارد شود و به سرعت رها می‌شود و خاتمه می‌یابد.

خوب، صحبت‌های من در این‌جا به پایان می‌رسد، از دوستان ارجمند خواهش می‌کنم اگر صحبتی دارند، بفرمایند.


  • تاریخ ارسال: ۱۳ مرداد ۱۳۸۶
  • منبع: سایت آگاه فیلم
برچسب ها: آگاه فیلمشبکه آموزش مجازی سینماکانون تحلیل گران سینماکمال الدین غراب
درباره آگاه فیلم

شبکه آمورش مجازی سینما

نوشته‌های بیشتر از آگاه فیلم
قبلی کانون ۶۳ : مسافر / عباس کیارستمی
بعدی آموزش نورپردازی در عکاسی پرتره - مقدمه

پست‌های مرتبط

چه کسی امیر را کشت؟

۲۶ تیر ۱۴۰۴

معرفی نقد آنلاین فیلم «چه کسی امیر را کشت؟»

آگاه فیلم
ادامه مطلب
عوامل سازندۀ یک فیلم

۲۵ تیر ۱۴۰۴

معرفی دورۀ آموزشی: «عوامل سازنده یک فیلم»

مجید
ادامه مطلب
معما Charade

۲۴ تیر ۱۴۰۴

معرفی نقد آنلاین فیلم «معما» Charade

آگاه فیلم
ادامه مطلب
درخت گلابی

۲۳ تیر ۱۴۰۴

معرفی نقد آنلاین فیلم: درخت گلابی

آگاه فیلم
ادامه مطلب
فیلم بوف کور

۱۲ تیر ۱۴۰۴

فیلم “بوف کور” ساخته “کیومرث درم‌بخش”

آگاه فیلم
ادامه مطلب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

جستجو برای:
آخرین نوشته‌ها
  • دموی «بزرگترین قانون در فیلم‌نامه‌نویسی چیست؟» ۲۷ تیر ۱۴۰۴
  • معرفی نقد آنلاین فیلم «چه کسی امیر را کشت؟» ۲۶ تیر ۱۴۰۴
  • معرفی دورۀ آموزشی: «عوامل سازنده یک فیلم» ۲۵ تیر ۱۴۰۴
  • معرفی نقد آنلاین فیلم «معما» Charade ۲۴ تیر ۱۴۰۴
  • معرفی نقد آنلاین فیلم: درخت گلابی ۲۳ تیر ۱۴۰۴
دسته‌ها
تمرین کن!

logo-samandehi

توجه:

برای استفاده از محتوای آموزشی، لازم است با هویت واقعی ثبت نام انجام دهید. این برنامه‌های آموزشی فقط برای استفاده شخصی شماست. هر گونه انتشار محتوای این برنامه، پیگرد قانونی دارد.

تمامی حقوق معنوی و مادی "سیف دات آی آر" ("مربی و مشاور فیلم‌سازی") متعلق به "مجید سیف العلمایی" بوده که طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌نماید. ©1403
ورود
استفاده از موبایل
استفاده از آدرس ایمیل
آیا هنوز عضو نیستید؟ اکنون عضو شوید
بازنشانی رمز عبور
استفاده از موبایل
استفاده از آدرس ایمیل
عضویت
قبلا عضو شدید؟ اکنون وارد شوید
بروزرسانی 13 مرداد 1386

آیا رمز داوینچی اساسا قابلیت رمزگونگی دارد یا نه؟

در کنارتان هستیم.

با ما تماس بگیرید.

سوالی دارید؟

کارشناسان ما آماده پاسخگویی به شما هستند.

پشتیبانی آنلاین

کارشناسان ما آماده پاسخگویی به شما هستند.

هنر اگر چه نان نمی‌شود، اما شراب زندگی است.

اطلاعات تماس

با یک کلیک در کنارتان هستیم.
آدرس مرکز

ایران، خراسان رضوی، مشهد

تلفن تماس

تلفن تماس

ارسال پیامک

ارسال پیامک

پست الکترونیکی

پست الکترونیکی

[gravityform id="2" title="false" description="false" ajax="false"]
::: درخواست خود را به‌صورت کامل برای ما ارسال نمایید تا آن را بررسی کنیم :::