شلاق
کارگردان : Damien Chazelle
نویسنده : Damien Chazelle
بازیگران : Miles Teller, J.K. Simmons, Melissa Benoist
هزینه تولید: ۳٫۳ میلیون دلار
خلاصه داستان : یک موسیقیدان جوان در تلاش است تا خود را به بهترین درامر تبدیل کند و…
نقد فیلم
شلاق
Whiplash
ترجمه نصیر چوبداری
شلاق فیلمی با نقش آفرینی میلز تلر در نقش اندرو نیمن٬ جوان نوزده ساله ای است که در پی دست یافتن به آروزیش یعنی تبدیل شدن به درامری عالی٬ به هنرستان شافر که یکی از بهترین مدارس موسیقی امریکا یا حتی جهان است وارد می شود. این گونه است که ترنس فلچر (جی کی سیمونز) اندرو را که هنرجوی سال اول است را به عنوان درامز جایگزین به گروه موسیقی خود اضافه می کند. هنرجوی جوان هم از شیفته ی ابهت فلچر شده و هم از وی می ترسد.
اندرو خیلی زود متوجه می شود که فلچر برای رسیدن به بالاترین سطح هیچ خط قرمزی ندارد. او برای رسیدن به مقصودش گاهی به صورت کلامی ٬ عاطفی و یا حتی فیزیکی هنرجویانش را مورد سوء استفاده قرار می دهد. اندرو نهایت سعی خود را می کند تا به استانداردهای فلچر برسد. اما مشخص نیست که آیا فلچر می خواهد او را به اوج برساند یا اینکه قصد دارد با فشار آوردن به او وی را تخریب کند.
شلاق به نویسندگی و کارگردانی دیمین شازل فیلمی است که نحوه رسیدن به بالاترین سطح برای یک هنرمند را نشان می دهد. و از لحاظ تم فیلم٬ فیلمهایی چون قویِ سیاه را به یاد ما می آورد. با این تفاوت که قویِ سیاه درامی روانشناسانه است که قهرمان داستانش به جنون می رسداما شلاق فیلمی هیجانی است که در آن درگیری دو نفر که رابطه ای مانند پدر و پسر دارند را نشان می دهد. با این همه این دو فیلم نقات ضعف و قدرت یکسانی دارند.
شازل از تکنیکهایی که مختص ارونوفسکی است در فیلمش استفاده می کند تا داستان و دنیای فیلم شلاق را به تصویر بکشد. این مسئله شامل برش های سریع و تصویرهای بسته از جزییات منزجر کننده مانند ریختن آب دهان نوازندگان ترومپت روی اندرو و هم چنین خونریزی دستان وی در هنگام تمرین می شود. نمود دیگری از این تکنیکها را می توان در تصویرهای بسته ی ملودراماتیکی که از چهره بازیگران گرفته می شود مشاهده کرد. همراه شدن این تکنیک ها با جابه جایی های دوربین که حرکت های بازیگران را نشان می دهد ٬ بدون توجه به اتفاقات٬ باعث شده تا جوِ خفقان تمام فیلم را در بر میگیرد. شلاق با ایجاد فضای همزاد پنداری بینندگان با اندرو ٬ در ساخت فیلمی با تم انتظار و دلهره توفیق داشته است.
متاسفانه ٬ شلاق داستان فیلم را به طور کامل نمایش نداده است و از این حیث کم آورده است. برخلاف شلاق٬ فیلم مرد پرنده فیلمی خردمندانه در مورد تجربه ی بازیگر بودن و همینطور در گام بعدی داستانی با تم جهانی است. شلاق چیز زیادی در مورد موسیقی جاز و یا در کل موسیقی که موضوع کلی فیلم است به ما نمیگوید. داستان این فیلم ٬ همانطور که قبلا گفته شد ٬ در رابطه با هزینه های بهترین بودن است که برای بینندگان تمی آشنا و ضعیف است. شلاق فیلمی است که ارزش دیدن را دارد و بیننده را جذب خود می کند. این فیلم از لحاظ شور و هیجان بسیار بهتر از روند داستانی عمل کرده است.
با این وجود ٬ چیزی که شلاق را به فیلمی تاثیرگذار تبدیل می کند٬ بازیِ جی کی سیمونز است. سیمونز نقش خود را بسیار عالی ایفا می کند و به همگان یاداوری می کند که وی یکی از بهترین بازیگران برای ایفای این نقش بوده است. به لطف بازی خوب سیمونز ٬ شخصیت فلچر با چشمانِ برآمده که می تواند در چشم برهم زدنی از چهره ی پدرانه خود به هیولایی بد دهن تبدیل شود را می توان به راحتی یکی از شخصیت های به یاد ماندنی سال نامید. در برخی صحنه ها شخصیت فلچر بسیار شبیه شخصیت های کارتونی عمل می کند ٬ اما باز هم به لطف بازی خوب سیمونز نمیتوانیم تشخیص دهیم که این رفتار تا چه اندازه بازی و تا چه اندازه قسمتی از شخصیت فلچر است.
میلز تلر در شلاق نقش جوانی را بازی می کند که در ابتدا بسیار سریع صحبت میکند و بداخلاق است٬ اما اندرو سپس نرم و درونگرا می شود که نشان دهنده بازی خوب تلر است. مسئله اینجاست که شخصیت اندرو واقعا انقدرها هم عمیق نیست. آزمون اندرو برای بهترین بودن به مرور وسعت می یابد ٬ اما قبل از آن شخصیت وی شخصیت پوچ است (درست مانند شخصیت ناتالی پورتمن در قوی سیاه).
در حین داستان کلی ٬ ماجرای عاشقانه ای نیز با حضور ملیسا بنویست (گلی) اتفاق می افتد که هدف آن سنجیدن این است که اندرو برای رسیدن به آرزوهایش حاضر است چه هزینه هایی متحمل شود. به همین ترتیب ٬ شلاق قدم هایی را در راه ربط دادن رابطه ی اندرو و فلچر به رابطه ی اندرو و پدرش (پل رایسر) بر می دارد. اما این نیز کمک زیادی به عمق بخشیدن به شخصیت قهرمان داستان و مسائل شخصی اش نمی کند. بنویست و رایسر هر دو نقش هایشان را به خوبی و بنا بر آنچه هدف فیلم بوده است٬ ایفا کرده اند.
در کل شلاق فیلمی پرتنش و روانشناسانه است ٬ که بازی سیمونز در نقش انسانی ظالم ٬ این فیلم را برای همیشه در یادها نگه خواهد داشت. این فیلم به گونه ای است که می توان آن را گونه ای امروزی از فیلم های هیچکاک نامید. اما نه محتوا و نه هدف اصلی آن ٬که بهای اسطوره بودن است٬ به گونه ای است که بیننده را قانع کند.
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.