خلاقیت یا مرگ؟
انتخاب با شماست، خلاقیت یا مرگ؟!
با اجرا:
مینا مقدم
خلاقیت یا مرگ؟!
«ویلیام گلاسر»، روان پزشک آمریکایی و پایه گذار نظریه انتخاب و واقعیت درمانی، اعتقاد دارد که ما خود سرنوشت خود را می سازیم . هیچ عامل قدرتمندی از خارج سرنوشتی را بر ما تحمیل نمی کند، چه نام آن عامل را شانس بگذاریم چه آن را «قسمت» بنایم. نه خدایان، نه شیاطین، نه روح زمانه و نه جبر تاریخ هیچ کدام نمی توانند سرنوشت نهایی ما را رقم زنند . عوامل خارجی اجزایی از زندگی ما را تغییر می دهند ولی ما توان آن را داریم که با تغییردادنِ جزء دیگری از زندگی مان آن عامل را خنثی کنیم یا حتی آن را به نفع خود به کار گیریم.
از نظر«گلاسر» ورشکستگی عاطفی، فقر، اعتیاد و بیماری محصولِ انتخاب های ما هستند گرچه هیچ کس به طور فعال چنین گزینه هایی را انتخاب نمی کند اما به صورت غیرفعال و غیرمستقیم این گزینه ها را به زندگی خود فرا میخواند .
هیچکس بیماری را به طور مستقیم انتخاب نمی کند اما زمانی که فرد تغذیه ی ناسالم را انتخاب می کند، ورزش را انتخاب نمی کند و رقابت های کور بر سر مال و منال یا بر سر جاه و مقام را انتخاب می کند درواقع به صورت غیرمستقیم درحالِ انتخابِ بیماری است.
هیچ کس به طور مسقیم اعتیاد را انتخاب نمـی کند اما فردی که هم نشینی با افراد بی مسؤولیت و بی هدف و بی برنامه را انتخاب میکند، به صورت غیرفعال درحالِ انتخاب اعتیاد است .
کسی ورشکستگی عاطفی را انتخاب نمی کند اما وقتی جوانِ ما به جای مطالعه ی تاریخ و دانش و فلسفه به تماشای فیلم فارسی های نوین و سریال های تلویزیونی وقت سوزان می نشیند که در آن ها روابط دختر و پسر با یک لبخند آغاز می شود و به سرعت به ازدواج می انجامد درواقع درحالِ انتخابِ ورشکستگیِ عاطفی است . هیچکس فقر را نمی خواهد اما کسی که برای بهبود مهارت های شغلی و ارتباطیِ خود تلاش نمی کند و مدیریت زمان و مدیریت مالی را نمی آموزد به طور غیرفعال درحالِ انتخابِ فقر است.
«زیگموند فروید»،پزشک اتریشی و پایه گذار روان کاوی، اعتقاد دارد در طبیعت دو نیروی به ظاهر متضاد فعال: اند نیروی حیات و نیروی مرگ! نیروی حیات دست اندرکار ساخت وساز است. این نیرو عناصر و مولکول ها را آن قدر«ترکیب» می کند تا ساختارهایی بزرگ تر، پیچیده تر و پویاتر ایجاد شوند .
«فابیو مارکزی»، نظریه پرداز ایتالیایی در زمینه ی سیستم ها، این نیرو را «آنتی آنتروپی» می نامد.فروید این نیرو را «غریزه ی زایش» یا «لیبیدو» نام می دهد.
نیروی دوم نیروی مرگ است . این نیرو ساختارهای بزرگ، پیچیده و پویا را می شکند و «تجزیه» می کند تا ساختارهایی کوچک و ساده و کم تحرک ایجاد کند. «فرویـد » این نیرو را «غریزه ی مرگ» یا «تاناتو» می نامد.شیمی دان ها این نیرو را «آنتروپی» نام نهاده اند.
گرچه به ظاهر غریزه ی زایش وغریزه ی مرگ برخلاف هم عمل می کنند اما هم چون دو تیغه ی قیچی یا دو بازوی انبر هدف واحدی را دنبال می کنند: تکامل! تا زمانی که یک ساختار روبه جهت تکامل داشته باشد غریزه ی زندگی از آن حما یت می کند اما هنگامی که یک ساختار از تکامل رو بگرداند غریزه ی زندگی آن ساختار را تحویل غریزه ی مرگ می دهد تا آن را مضمحل و نابود کند و مواد اولیه را برای ساخت یک ساختار جدید تحویل غریزه ی زایش بدهد .
چه یک انسان و چه یک سیستم بزرگ اجتماعی، از زمانی که از تکامل و رشد سر باز زنند و سکون و ثبات و امنیت را بر رشد ونمو پویای و خلاقیت ترجیح دهند مرگ خود را انتخاب کرده اند: انتخاب با شماست، خلاقیت یا مرگ؟!
منبع:
۱- کتاب “فابیو مارکزی” با عنوان “شناخت روان” توسط انتشارات “تالار کتاب” در سال ۱۳۸۵ منتشر شده است
۲-“اریک فروم” در فصل آخر کتاب “بحران روانکاوی” و فصل اول کتاب “هنر گوش دادن” راجع به غریزه ی مرگ به تفصیل سخن گفته است.
۳- کتاب “تئوری انتخاب” ویلیام گلاسر با ترجمه ی دکتر علی صاحبی توسط انتشارات “سایه سخن” به فارسی منتشر شده است.
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.