محمدرضا رفایی زوارزاده: رکن اصلی سینما، تصویر شفاف و صدای گوش نواز آن است
محمدرضا رفایی زوارزاده : رکن اصلی سینما، تصویر شفاف و صدای گوش نواز آن است
گفت و گوی صمیمی با جناب محمدرضا زوارزاده
- آقای زوارزاده مایلیم معرفی اجمالی شما را از زبان خودتان بشنویم.
به نام هستی بخش، اول خرداد ماه ۱۳۳۶ در مشهد مقدس به دنیا آمدم. دو قدم مانده به گل، در هزارمتری حرم امام رضا(ع).
نام رضا را برایم انتخاب کردند به مبارکی ایامی که مقارن با میلاد مسعود آن امام همام متولد شده بودم.
دوره ابتدایی را در دبستان صنیع الدوله و دوره متوسطه را در دبیرستان شکورزاده شهرستان چناران گذراندم.
در سال ۱۳۵۲ وارد هنرستان صنعتی مشهد (شهید بهشتی کنونی)شدم و همزمان در سینمای جوان مشهد عضو.
طی یک دورهی شش ماهه، عکاسی و فیلمسازی را فرا گرفتم و در پایان دوره، دو فیلم کوتاه با عناوین (نگاه و احساس گنگ) را ساختم.
بازیگری تئاتر را که از اواخر دوران ابتدایی آغاز کرده بودم در دبیرستان و هنرستان ادامه و سپس در انجمن نمایش مشهد حضور یافته و
با تنی چند از دوستانم، گروه سینما تئاتر طلوع را بنیانگذاری کردیم.
در بهار ۱۳۵۹ به استخدام آموزش و پرورش خراسان در آمده و به عنوان تکنسین آزمایشگاه مشغول به کار شدم.
سال ۱۳۶۴ پس از شرکت در آزمون سراسری رشته هنر، در دانشکده صدا و سیما پذیرفته و بهمن ماه همان سال مشغول به تحصیل شدم.
اسفند ماه ۱۳۶۹ با ارائه فیلم ۱۶ میلیمتری (نسل از یاد رفته) به عنوان پایان نامه کارشناسی، در رشته فیلمسازی از دانشکده صدا و سیما،
فارغ التحصیل و در تابستان ۱۳۷۰ به استخدام صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در آمدم.
ابتدا در واحد سیاسی تهران مشغول به کار شدم و سپس در پاییز سال ۱۳۷۱ به صدا و سیمای خراسان (مشهد) منتقل و
از آن زمان تا کنون به عنوان کارگردان مشغول به کار هستم.
- چه رابطهای بین صنعت، هنر و تجارت سینما قائل هستید؟
اکنون که سده دوم پیدایش سینما را آغاز کردهایم این صنعت با پیشرفتهای قابل ملاحظهای رو به تکامل است.
هنر در تمام دوران گذشته همواره بیان احساسات و عواطف مردمان را به همراه داشته و در هر دوره به گونهای خاص تجلی یافته،
در کنار آن صنعت هم با پیشرفتهای مهمی همراه بوده است.
شاید تجانس این دو را نتوان در کنار هم به شکلی خاص بیان نمود، اما هنر سینما در کنار تجارت آن، معنای خاصی مییابد.
صنعت سینما از چند دهه پیش سیر صعودی خود را آغاز کرد، لاکن در بازار اقتصاد باید موفقیت سینما را در محتوای
هنر ارائه شده و میزان استقبال جامعه جست و جو کرد.
به هر حال رابطه صنعت و تجارت سینما دو مقوله متفاوت ولی همگون و کاملا همراه یکدیگرند و در زمانه کنونی از هم تفکیک ناپذیر.
- تأثیرات متقابل هنرها را چگونه ارزیابی میکنید و تأثیر متقابل هنرهای دیداری مثل، نقاشی، سینما … و هنرهای شنیداری مثل، موسیقی چیست ؟
هنر به مثابه بیان احساسات درونی افراد است، اما تأثیرات متقابل آن در هنرهای گوناگون متفاوت.
به طور مثال، دیدن یک نقاشی، یک فیلم یا هر هنر دیداری دیگر شما را به فکر وا میدارد،
اما شنیدن یک قطعه موسیقی به سرعت در روح و جانتان رسوخ کرده و احساسات شما را بر میانگیزد،
شما را غمگین یا شاد میکند، به یاد خاطرات گذشته میافتید، آرام میشوید، یا حالت تهاجمی به خود میگیرید.
گاهی یک قطعه موسیقی شما را تهییج میکند تا در دفاع از میهنتان به مبارزه با دشمن بپردازید و
گاهی از شنیدن یک موسیقی کُرال حالت روحانی به شما دست میدهد،
دوست دارید در آن زمان با دعا کردن و توسل به خالق هستی، به آرامش روحی کامل برسید.
بنابراین، هنرها هرکدام تأثیر خاص خود را دارند و کمتر میتوان دو هنر را یافت که تأثیرشان همگون باشد.
- آیا معتقد به تأثیرات متقابل شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فلسفی و هنری هستید ؟
اصولا شرایط مذکور هر کدام به تنهایی تأثیر خاص خود را دارند،
اما در تقابل با یکدیگر جامعه را به انقلاب، تغییر و نهایتا جایگزینی شرایط قالب وا میدارند.
به طور مثال، اجتماع آگاه و فعال، اقتصاد بیمار ناتوان یا سیاست زورگو و قلدر را نمیپذیرد و یا
هنر پرخاشگر و بیریشه را برنمیتابد و با فلسفه پوچی به مبارزه بر میخیزد.
در یک کلام تأثیر متقابل شرایط ذکر شده تابع مقررات آن زمان و موقعیت است.
- جشنوارههای سینمایی و تلویزیونی چه نقشی در پیشبرد کمی و کیفی فیلمها و برنامهها دارد ؟
جشنوارهها اصولا با اهداف خاصی طراحی می شوند.
شاخصترین هدف جشنوارهها انتقال تجربیات فیلمسازان در زمانی کوتاه به یکدیگر است.
اما نقش جشنوارهها در پیشبرد کمی و کیفی فیلمها و برنامهها انکار ناپذیر است.
در ایران جشنوارههای تلویزیونی، از کیفیت پایینتری برخوردار بوده و دلیلش صنفی و دولتی بودن آن است.
جشنوارههای تلویزیونی در ایران سالی یکبار برگزار میشود و اصولا جنبهی تشویقی و تشریفاتی دارد.
- وجوه اشتراک و افتراق سینما و تلویزیون چیست ؟
سرگرمی، آگاهی و انتقاد، وجوه مشترک سینما و تلویزیون است.
وجوه افتراق آن در تلویزیون، در دسترس بودن، آزادی انتخاب به دلیل تعدد شبکههای موجود و تنوع برنامههاست.
اما سینما را در زمانی محدود و با وجهی مشخص و مکانی معلوم باید دید.
- آیا این استدلال را میپسندید که “چون برنامههای تلویزیون با عامهی مردم سر و کار دارد، باید عامیانه ساخته شود ؟”
اصولا برنامههای تلویزیونی با اهدافی خاص، برای اقشار مختلف مردم طراحی و ساخته میشوند.
پس اگر برنامهای عامه مردم را مجذوب خود کند، دلیل بر عامیانه بودنش نیست.
- صدا و تصویر چه جایگاهی در هنر سینما دارند ؟
فیلمنامه خوب، کارگردانی و تهیه مطلوب، طراحی صحنه و گریم و لباس زیبا،
موسیقی دلنشین و هماهنگ، در راستای ساخت یک فیلم، امتیازهای اصلی آنند.
اما رکن اصلی سینما، تصویر شفاف و صدای گوشنواز آن است.
در یک کلام، تصویر و صدای عالی است که ارتباط بیننده را با فیلم برقرار میکند.
- تحصیل در زمینههای هنری چه مقدار میتواند مفید باشد ؟
هنر پدیدهای ذاتی در وجود تمام انسانها است،
ولی تحصیل در رشتههای گوناگون به ما کمک میکند تا ضمن آشنایی بیشتر با مبانی هنرها،
با دید بهتری به ارائه هنر مورد علاقهمان به پردازیم.
- نظر شما راجع به “شبکه آموزش مجازی سینما” “آگاه فیلم” که برای اولینبار در کشور اقدام به آموزش عکاسی و فیلمسازی از طریق اینترنت نموده است، چیست؟
اصولا آموزش حضوری فراگیر و پاسخگویی اش آسان و سریعتر است.
اما آموزش از راه دور، شاید فراگیری را در هر زمان و مکان امکانپذیر سازد، ولی پاسخگویی به سؤالات هنرجو را در لحظه، محدود میکند.
به عقیده من، شبکه آموزش مجازی بُعد فراگیریش در سطحی وسیع عمل میکند،
اگر پاسخگوییاش هم، با وسائل ارتباط جمعی مثل اینترنت در هر زمان و مکان سریع باشد، بیشک موفقیتش حتمی است.
تاریخ ارسال : ۱۱ دیماه ۱۳۸۵
بازدیدها: ۰
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.