به وجود آورندگان “هنر” باید متفکر و حتی نابغه باشند
- منصور واحدی:
بهوجود آورندگان “هنر” باید متفکر و حتی نابغه باشند
-
۱٫ لطفا خود را بهطور اجمال معرفی کنید؟
متولد ۱۳۲۳ شهرستان شاهرود هستم. لیسانس روانشناسی تعلیم و تربیت و فوق دیپلم زبان انگلیسی در حال حاضر هم بازنشستهی آموزش و پرورش خراسان و عضو هیأت مدیرهی کانون بازنشستگان آموزش و پرورش خراسان
-
۲٫ از سوابق سینمایی خود بگویید
دربارهی سینمای ایران و جهان مطالعهای پنجاه ساله دارم. در سال ۵۵ و ۵۶ عضو سینمای جوان مشهد بودم. در بهار ۱۳۵۶ تهیه و کارگردانی فیلم مستند “مدرسهی میرزا جعفر” با همکاری امیرحسین صفرلی و سینمای جوان مشهد را بهعهده داشتم. مکاتبه و ارسال نقد و مطالب سینمایی برای مجلات “ستاره سینما”، “فیلم و هنر”، “ماه نو فیلم” در قبل از انقلاب و ماهنامهی “فیلم” در بعد از انقلاب. سرپرست کمیتهی فیلم دانشگاه ابوریحان بیرونی در سال ۱۳۵۷ و ۵۸٫ همکاری با سیوپنجمین جشنواره جهانی فیلمهای آموزشی “رشد” برگزار شده در پاییز ۱۳۸۴ در مشهد. در حال حاضر با آموزشگاه آزاد سینمایی “آگاه فیلم” همکاری دارم.
-
۳٫ ارزیابی شما از سینمای ایران چیست؟
قبل از اینکه وارد مقولهی سینمای ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب شویم، بهتر است نکاتی را در مورد “هنر” ذکر کنم تا بعد به سینما که هنر هفتم است بپردازیم و سینمای ایران باتوجه به این معیارها مورد ارزیابی قرار گیرد.
باید قبول کرد “هنر” هیچگاه دارای قوانین بخصوص و سادهای نیست چون اگر چنین بود، همهی مردم میتوانستند آنرا انجام دهند و خود را هنرمند بدانند. بهوجود آورندگان “هنر” باید متفکر و حتی نابغه باشند، زیرا اگر دانشمندان و نوابغ مبادرت به کشفیات علمی مینمایند و یا اختراعی را بهوجود میآورند، هنرمند هم باید با خلاقیت و تفکر خود اثری را بهوجود آورد که بهیاد ماندنی باشد. طبق تعریف فلاسفه: “هنر استعدادی است خاص، که بعضی میتوانند افکار خویش را بهطور مستقل و خلاق برای دیگران مجسم کنند. سینما هم، یک هنر است و در واقع مکمل یا مجموعهای از شش هنر دیگر و متأثر از عوامل اجتماعی، تاریخی، مذهبی و … در نتیجه کارگردان سینما بهعنوان یک هنرمند علاوه بر داشتن دانش سینمایی باید از دانشهای دیگر نیز آگاهی داشته باشد، برای یک کارگردان سینما وجود خلاقیت از همه مهمتر است. با توجه به این موارد؛ در میان کارگردانان جهان چه در حال حاضر و چه در گذشته میتوان متفکرانی در حد نوابغ پیدا کرد. چه آنهایی که فقط در زمینهی فیلمهای تجاری کار میکنند، یا فقط فیلمهای هنری صرف میسازند و یا تلفیقی از هنر و تجارت. بهطور کل؛ سینمای جهان به دو دسته تقسیم شده است: سینمای تجاری و سینمای صنعتی. البته سینمای ایران را نباید با سینمای پیشرفتهی غرب مقایسه کرد. همچنانکه ما در زمینههای دیگر نیز چون صنعت، ورزش، ادبیات و … با آنها قابل مقایسه نیستیم.
در سینمای ایران نیز چون کشورهای دیگر هم سینمای خاص داشتهایم و هم سینمای عام. از آنجا که اکثر تماشاگران برای تفنن به سینما میروند نه برای تفکر، این نوع سینما در جهان بیشتر رایج است. اما این نوع سینما هم قواعدی دارد که اگرچه کارگردان برای گیشه فیلم میسازد نباید اصول مربوط به سینما را زیر پا بگذارد، در غیر اینصورت به ورطهی ابتذال میغلطد و درد بزرگ سینمای ایران چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب همین مسأله بوده است. فیلمسازی در ایران آسان تصور شده است و پدیدهی ساختن فیلمفارسی از این نوع تفکر نشأت گرفته است و هنوز هم ادامه دارد. یعنی کارگردانان فیلمفارسی، چه آنها که تحصیلات سینمایی داخل و خارج از کشور را داشتهاند، چه آنها که بهصورت تجربی فیلم دیدهاند و مطالعه کردهاند و بالاخره چه آنهایی که بهصورت تصادفی جذب سینما گشتهاند کسانی بودهاند و یا هستند که فلسفهی هنر را ندانسته و نمیدانند، دانش اجتماعی به حد کافی ندارند و از همه مهمتر از خلاقیت بیبهرهاند. اکثرا کپیکارند، در این میان گروهی هم هستند بدون داشتن تواناییهای لازم بهدنبال توفیق چند فیلم ایرانی در خارج از کشور، فیلمهای جشنوارهای میسازند.
بعضی از اوقات با دیدن فیلمفارسیهای تولید شده انسان احساس میکند این فیلمها را بیشتر عوامل فنی – قرار گرفته در کنار فیلم – برای کارگردان بهوجود آوردهاند و خود او نقشی ندارد.
البته در این وانفسای سینمای ایران نمیتوان از کارگردانان مستعدی چون، سهراب شهیدثالث، عباس کیارستمی، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، جلال مقدم، بهرام بیضایی و مرحوم علی حاتمی و … چشمپوشی کرد. در زمینهی سینمای مستند و فیلم کوتاه سینمای ایران بسیار پیشرفتهتر از سینمای حرفهای است و فیلمهای بهیاد ماندنی از خود به یادگار گذاشته است، از جمله: مرگ یک کلاغ (حسنعلی کوثر)، اربعین (ناصر تقوایی)، پ مثل پلیکان، یا ضامن آهو، باغ سنگی (پرویز کیمیاوی) و …
-
۴٫ چشمانداز سینمای جهان را چگونه میبینید؟
همانطور که ذکر شد سینما مثل هر هنر دیگر تحتتأثیر زمان و پدیدههای اجتماعی قرار دارد و دائما در حال تغییر و تحول است، خصوصا پیشرفت اعجابآور تکنولوژی، سینمای جهان از جمله غرب را تحتتأثیر شدید خود قرار داده است. سینمای امروز جهان گرچه با صلابت است اما اصالت سینمای پیشین را ندارد، سینمایی است بسیار خشن، بیپرده و بیپروا در بیان مسائل جنسی. دیگر بهندرت چون گذشته به قصهگویی میپردازد، شاید هم این نسل ایننوع سینما را میطلبد. در جهان کنونی اسپیلبرگ، مارتین اسکورسیزی، برایان دیپالما، دیوید لینچ و … از جمله سردمداران سینمای جدید هستند که فیلمهای ماندگار و فراموشنشدنی ساختهاند. هرچند کار کارگردانان گذشتهای چون هیچکاک، کوبریک، آنتونی مان، سام پکینپا، برگمان، فللینی و .. دیگر یافت نشدهاند. به قولی سینمای جدید جهان بیانگر مؤلفههای سینمای قدیم است با کمک تکنولوژی البته آغشته به سکس و خشونت.
-
۵٫ آیا سینما و تلویزیون در کنار هم هستند یا رقیب یکدیگر؟
در کشورهای دیگر جهان سینما و تلویزیون هرکدام مخاطب خود را دارند، اصولا هیچگاه تلویزیون نمیتواند جای سینما را بگیرد و در مواردی سینما هم نمیتواند جای تلویزیون را بگیرد. تلویزیون مخاطبان خود را از بین سریالها، مسابقات ورزشی و گزارشهای دیگر پیدا میکند که هیچکدام ربطی به سینما ندارند. در این کشورها اغلب تماشاگران ترجیح میدهند فیلمهای سینمایی را خصوصا فیلمهای جدید را در سینماها ببینند گرچه دسترسی به رسانههای دیگری چون، ویدئو، سیدی و دی.وی.دی را دارند، اما در ایران در سالهای اخیر قضیه کاملا برعکس است، سالنهای سینما در ایران بهدلایل زیادی جاذبههای خود را از دست دادهاند که یکی از مهمترین آنها نمایش فیلمهای ایرانی است که تفاوتی با سریالهای تلویزیونی ندارند، از طرفی برخلاف سینماها، تلویزیون ایران در شبکههای متفاوت فیلمهای روز جهان را به نمایش میگذارد، همین امر و وجود فیلمهای روز جهان بهصورت زیرنویس، کار سینماهای ایران را به کسادی و ورشکستگی کشانده است.
-
۶٫ نقش جشنوارهها در صعود یا سقوط سینما به چه میزان است؟
مسلما جشنوارهها در پیشبرد سینما نقش اساسی دارند، ولی نه هر جشنوارهای، امروزه در هر نقطه از جهان آنچه به وفور دیده میشود، جشنوارهی فیلم است. از فیلمهای سینمایی گرفته تا هندیکم، ویدیویی و حتی موبایل، البته نقش جشنوارهها را در تحولی که در داخل ایجاد میکند باید سنجید نه در خارج از کشور. که متأسفانه این تحول در سینمای داخل کشور دیده نمیشود، تنها اثری که فیلمهای جشنوارهای در داخل گذاشته این است که یک عده به سبک عباس کیارستمی فیلمهایی میسازند و غالبا دنبال سفر و جایزه هستند تا اعتبار هنر سینما، چون از آن بهرهای ندارند. ایننوع فیلمسازان سوژههایی را به فیلم تبدیل میکنند که خوراک سینمای تجربی هشت م.م در زمان گذشته بود، همانطور که گفته شد مسألهی فیلمسازی در ایران بسیار آسان تصور شده است و بهعلت کمبود معلومات فیلمسازان – هر دو دسته تجاری و جشنوارهای- از قالب هنر خارج شده است، شاید هم بهدلیل مسائل خاص اجتماعی کنونی است که اکثر جوانها دوست دارند بهخاطر شهرت و ثروت، فوتبالیست شوند و یا جذب سینما، بدون اینکه بضاعت خود را در نظر بگیرند.
-
۷٫ فضای نقد را در ایران چگونه میبینید؟
اکثر منتقدان سینما در ایران در گذشته و حال متهم به این میباشند که برای نقدهای خارجی از ترجمه استفاده میکنند، یعنی نقدها متعلق به خودشان نیست، و این تا حدود زیادی درست است این موضوع وقتی روشن میشود که این منتقدان، نقد فیلمهای ایرانی را مینویسند که دیگر یک نقد فنی سینمایی نیست. جانبدارانه، مخالفتانگیز، انشاگونه و بیانگر سلیقههای شخصی منتقد میباشد، مشکل اکثریت منتقدان همان مشکل فیلمسازان است؛ یعنی کمبود دانش از هر لحاظ. تعدادی از آنها عشق فیلمسازی دارند که متأسفانه آنهایی که جذب سینمای ایران گشتهاند چه در زمینهی فیلمنامهنویسی، چه کارگردانی هیچ هنری را از خود نشان ندادهاند و از جریان فیلمفارسی جلوتر نرفتهاند، بهطور کلی قضیهی بعضی از این منتقدان مثل روشنفکرانی است که شبها قهوه میخورند که نخوابند و روزها قرص خوابآور میخورند که بخوابند.
البته در بین منتقدان قدیم و جدید حساب آقایان پرویز دوایی، دکتر هوشنگ کاووسی، دکتر کیومرث وجدانی، جمشید اکرمی، دکتر حمیدرضا صدر، دکتر ملکمنصور اقصی، بهزاد رحیمیان، بهزاد عشقی و … از بقیه جداست و همیشه مورد احترام من بودهاند و نوشتههای آنان را با رغبت مطالعه کردهام باتوجه به اینکه نقدهای گذشته، سینماییتر و اکنون موضوعیتر میباشد.
-
۸ . شما در میان فیلمهای ایرانی و خارجی کدامها را برمیگزینید؟
برترین فیلمهای ایرانی قبل از انقلاب:
- طبیعت بیجان (سهراب شهیدثالث)
- گاو (داریوش مهرجویی)
- سهقاپ (ذکریا هاشمی)
- خواستگار (علی حاتمی)
- سوته دلان (علی حاتمی)
- صبح روز چهارم (کامران شیردل)
- کلاغ (بهرام بیضایی)
- فرار از تله (جلال مقدم)
- رضا موتوری (مسعود کیمیایی)
- قیصر (مسعود کیمیایی)
- گوزنها (مسعود کیمیایی)
- گزارش (عباس کیارستمی)
- مرثیه (امیر نادری)
- برترین فیلمهای ایرانی بعد از انقلاب:
- کلوزآپ (عباس کیارستمی)
- زیر درختان زیتون (عباس کیارستمی)
- طعم گیلاس (عباس کیارستمی)
- دندان مار (مسعود کیمیایی)
- درخت گلابی (داریوش مهرجویی)
- هامون (داریوش مهرجویی)
- باشو غریبهی کوچک (بهرام بیضایی)
- شاید وقتی دیگر (بهرام بیضایی)
فیلمهای خارجی:
- افسانه گیبل هوگ (سام پکینپا)
- این گروه خشن (سام پکینپا)
- سرگیجه (آلفرد هیچکاک)
- روانی (آلفرد هیچکاک)
- ریوبراوو (هوارد هاکز)
- داستان توکیو (یاسوجیرو اوزو)
- جاده (فدریکو فلینی)
- سامورایی (ژانپیر ملویل)
- جستوجو کنندگان (جان فورد)
- اودیسهی فضایی (استانلی کوبریک)
- غلاف تمام فلزی (استانلی کوبریک)
- با چشمان کاملا بسته (استانلی کوبریک)
- نور زمستانی (اینگمار برگمان)
- درسو اوزالا (کوروساوا)
- نجات سرباز رایان (استیون اسپیلبرگ)
- بولوار ماللهند (دیوید لینچ)
-
۹٫ نظر شما دربارهی شبکه آموزش مجازی سینما که برای اولینبار در ایران توسط “آگاه فیلم” راهاندازی و چندین پیش سومین سال فعالیت خود را جشن گرفت، چیست؟
به نظر من این بزرگترین اتفاق سینمایی سالیان اخیر آنهم در مشهد است که فردی هنردوست به نام آقای سیفالعلمایی در جهت هنر سینما و هنردوستان سرمایهگذاری کرده است و مکانی را پدید آورده است. چون سرمایهگذاری در این راه دل و جرأت بسیار میخواهد، در زمانی که صاحبان سینما اگر به آنها اجازه داده شود، در فکر تغییر کاربری سالن سینما و تغییر شغل هستند، در سالیانی که متولیان اصلی سینما به این امر اعتنایی ندارند، و مسائل مربوط به سینما اگر هم بوده از پایتخت یعنی تهران فراتر نرفته است. نمایش گنجینهای از برترینهای سینمای جهان و نقد و بررسی آن در “آگاه فیلم” و انعکاس آن از طریق سایت اینترنتی مؤسسه کاری است به یاد ماندنی و از افتخارات “آگاه فیلم”، با آرزوی توفیق بیشتر برای مؤسس آن و جذب هر چه بیشتر مخاطب.
-
۱۰٫ گویا گاهی شعر هم میگویید، اگر ممکن است دربارهی سینما شعری بفرمایید
درست است، اما ادعایی در مورد شعر گفتن ندارم و آنها را نوشتهای بیش نمیدانم، بههرحال در فضای کنونیکه سالنهای سینما چون گذشته پذیرای مشتاقان نیست، آنرا نوشتهام.
چهقدر خوب است
در بهاری بشکفیم
با لبخندی عطرآگین
بهخاطر عشقمان
به سینما برویم
آنگاه روبهروی ما
پردهای سفید
از زیباییها گسترده است
میتوانیم با عشق خویش
خلوت کنیم
به رویایی دست نیافتنی
سفر کنیم
چه لحظات زیبایی است
همراه فیلم
به دشت خاطرهها رفتن
خندیدن
گریستن
و تفکر کردن
آه! اگر در این خزان
سینمایی باشد
فیلمی باشد
- ارسال: ۸۵/۰۹/۲۱
- کانون تحلیل گران سینما
- –منصور واحدی (بحث) ۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۰۶ (IRDT)
بازدیدها: ۱
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.