آفتاب لب بام
ابراهیم بهرامی:
آفتاب لب بام
۸۳/۰۵/۲۸
عکاسی هنر و پدیدهای است که میآموزد، اطلاع رسانی میکند و به مرور و ثبت خاطرات میپردازد به بخشی جدایی نا پذیر از زندگی انسان امروزی در آمده است . بدون شک هر عکس با هر گونه گرایش و کاربردی دارای یک سری ارزشهای بصری است، برخی از آنها نکتههایی را در خود نهفته دارند که تنها میتوان از طریق مکاشفه دست به راز گشاییاشان زد و زوایای پنهان آن را نمودار ساخت. همه عکسها با خود نشانههایی دارند حتی ضعیف ترین آنها که توسط عکاسان علاقمند و مبتدی تهیه شده اند. این عکسها بدلیل اینکه حداقل اطلاعاتی بصری را در خود دارند دارای اهمیت هستند.
هر اثر هنری با مخاطبینش کامل میشود و خلق هر اثری بدون داشتن مخاطب معنایی نخواهد داشت.
در پروسه تولید یک اثر هنری، هنرمند و مخاطب از مولفههای لازم آن محسوب میشوند که در سه راس یک مثلث قرار دارند. با حذف هنرمند در حقیقت هیچ اثر هنری تولید نخواهد شد و با کنار گذاشتن مخاطب نیز اثر هنری به تولیدی بی مصرف تبدیل شده و خود رو به نابودی خواهد رفت.
تحلیل و نقد عکس پیوند میان اثر، هنرمند و مخاطب را ایجاد میکند که موجب بر خورداری بیشتر مخاطب از برخی اندیشه های ذهنی و پیچیدگی های مو ضوعی عکسها می شود. لذا هر حرکتی در جهت درک، ارزشیابی و شناخت بیشتر مخاطب از یک اثر هنری مهم و دارای ارزش است. هر چند بهترین تفسیر و برداشتها را خود تصویر میسازد و آنها بایستی خود سخن بگویند لیکن بررسی و تحلیل جامع در معنی و محتوای عکسها و هم چنین بررسی ساختار زیبایی شناسی آنها میتواند درک وشناخت مخاطب را بیشتر کند. پرداختن به فضای درون عکسها که ممکن است مضامینی واقعی, فرا واقعی, شاعرانه, رویاگونه و یا فلسفی داشته باشند از مواردی است که در تجزیه و تحلیل عکسها مورد توجه وبررسی قرار می گیرد.
معمولا در تحلیل یک عکس علاوه بر پرداختن به محتوای هنری و جنبههای فنی و تکنیکی آن میتوان جنبههای کاربردی، تاریخی، روانشناختی و اجتماعی آن را نیز مورد بررسی قرار داد.
هرچند در نقد و تحلیل عکسها هیچ فرمول و روش خاص و تعریف شده ای وجود ندارد و نویسنده هر بار با خلاقیتهای نوشتاری سعی در بیان متفاوت تحلیلهای خوددارد، لیکن نمیتواند یک سری قواعد مرسوم را نیز نادیده بگیرد. از آنجا که درک ودریافت محتوای عکسها تابع دیدن , مطالعه , مکاشفه و تجربه است، یک تحلیلگر خود بایستی به دانش آن مجهز باشد.
یک تحلیلگر هم در فرم وهم در معنای عکس کاوش میکند و جنبههای گوناگون ساختاری و محتوای اثر را مورد تحلیل قرار میدهد.
نویسندگانی که عالمانه و منصفانه به تحلیل, تفسیر و نقد عکسها می پردازند، در حقیقت شکاف میان نظریات عکاس و مخاطب را پر میکنند. این نکته نیز دارای اهمیت است که هر مخاطبی با توجه به سواد بصری، دانش و باور شخصی اش از لحن بیان و ساختارفرمی و محتوایی عکسها میتواند برداشت خاص خودش را داشته باشد و طبیعی است که هر چه مخاطب دارای تجربه،اطلاعات و همچنین رابطه نزدیکی با عکاسی داشته باشد راحت تر می تواند با این عکسها به عنوان یک شکل هنری ارتباط برقرار کند.
پرداختن به مقوله نقد و تحلیل عکس میتواند مخاطب را از تردیدها و سرگردانی برهاند.او انتظار دارد با مطالعه متون نوشتادی درباره عکسها افزون بر اطلاعات بصری درون آنها به آگاهیهای دیگری هم دست یابد و بیان کنابی و پنهان موضوع را به صورت شفافتری جستجو نموده و با درک ارزشهای زیبایی شناختی آن به برداشت دلپذیری برسد.
با توجه به اینکه برخی از عکسها میتواند در برابر تنوع تفسیرها و تعبیرها قرار گیرد، منتقد یا تحلیلگر میتواند با پرداختن به این بحثها فضائی قابل درک و علمی از این رسانه ایجاد کند که در کنار آن خلاقیت و استعدادهای نو نیز شناخته شوند.
منتقدان یا کسانی که به جوانب گوناگون یک عکس میپردازند بایستی به این نکته نیز واقف باشند که به همانگونه که هر عکس مخاطب خاص خود را دارد، یکی ممکن است ارتباط بیشتری با آن برقرار کند و دیگری ارتباط کمتر، یک نقد و تحلیل هم میتواند نظریات متفاوتی را بر انگیزاند. شخصی ممکن است با نظر نویسنده موافق و دیگری مخالف باشد و یا برخی دیگر تنها بخشهایی از اظهارات و نظریات منتقد را بپذیرند که در اینجا علمی برخورد کردن ، همه جانبهگری و منصفانه قضاوت کردن میتواند در جذب مخاطب نیز موثر باشد و از طرفی ارزش و جایگاه نقد نیز به روشنی مشخص خواهد شد و مخاطبین نیز از آن استقبال خواهند کرد.
آفتاب لب بام
عکاس: مهدی فتحی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.